۱۳۸۷ دی ۸, یکشنبه

اگر حضرت مسيح(ره)حضور داشت...



پيام سياسي آقاي احمدي نژاد به مناسبت كريسمس خطاب به جهانيان و جامعه مسيحيت يادآور اظهارات ايشان در دانشگاه كلمبياو مجمع عمومي سازمان ملل است.گرچه مباحثي تكراري است اما فرصت مناسبي براي مقايسه شعارها و پيام هاي خارجي با عملكرد و واقعيتهاي داخلي است البته اين مطلب به معناي فقدان شعارهاي تبليغاتي داخلي نيست كما اينكه وعده هاي سياسي،فرهنگي و اقتصادي انتخابات رياست جمهوري و مغايرت آنها با عملكرد دولت موعود توسعه گرا و عدالت گستر بر همگان مشهود است.بنا براين هدف اين ياد داشت بطور كلي واجمالي مقايسه شعارها با واقعيتهاست .
آن زمان براي رسيدن به مقام رياست جمهوري دراعلام مواضع و ابلاغ سياستهاي داخلي، جامعه اي آزاد و آباد و مرفه و... وعده دادند قرار شد مفسدان اقتصادي معرفي و مجازات شوند نفت بر سر سفره ها بيايد عدالت و مساوات حاكم شود.قرار شد فقرو فساد و تبيض از بين برود .قرار شد همه ي شهروندان از حقوق برابر برخوردار شوند.گفته شد مشكل جامعه ما فرا تر از چند تار موي خانم هاست.لذا بدون چشم انداز و برنامه وبر خلاف پيش بيني، اقشار آسيب پذيرو محروم جامعه كه همواره بعنوان نيروهاي پياده نظام در جبهه هاي سياسي-نظامي مورد استفاده قرار مي گيرند ودر فصل انتخابات نقش تعيين كننده دارند اكنون با پيام ها و شعارهايي مواجه شدند كه حرف دل و زبان حال آنها بود بويژه كارآيي و تاثير گذاري اين شعارها وقتي نمايان شد كه بطور مستقيم دولتهاي گذشته و برخي مراكز قدرت را هدف قرار داد. صرف نظر از فرايند و مكانيزم هاي اجرايي و اعمال قدرت و نفوذ و... يك بار ديگر مردم به آزادي و عدالت و رفاه ومبارزه با فقر و فساد و تبعيض راي دادند اكنون در انتظار مدينه فاضله اي بودند كه نه تنها نياز هاي فيزيولوژيك بلكه خواسته هاي معنوي و سياسي و فرهنگي و... آنان تامين شود نفس ها در سينه مردم مضطرب و منتظر حبس شده بود در حاكميت يكدست ساير قوا به كمك دولت تازه نفس آمده بودند طلاي سياه نيز سخاوتمندانه با روند بي سابقه افزايش قيمت از نيمه دوم سال 1384 بعنوان ابزار سياسي-اقتصادي قدرتمندي در اختيار دولت قرار گرفت در حقيقت تمام زمينه ها براي عملياتي كردن شعارها با برخورداري از منابع سرشار ثروت نسلهاي گذشته و آينده و تحت حمايت مراكز قدرت مهيا بود اعتراف مي كنم دولت پركار و فعال شروع بكار نمود اما نه بر اساس اصول و تئوريهاي علمي و دانش و فنون مديريت ونه در راستاي عملياتي كردن شعارها و پيام هاي انتخاباتي و نه در تحقق رفاه و عدالت و رفع تبعيض بلكه غالبا با توزيع درآمدهاي كلان نفتي با روش هاي پوپوليستي موجب افزايش نقدينگي وواردات كالاهاي مصرفي و در نتيجه رشد مهار گسيخته تورم شد به موازات افزايش تورم هزينه هاي سياسي - فرهنگي با يك شيب صعودي بر مردم تحميل شد اكنون نه تنها چند تار موي خانم ها مشكل اساسي جامعه شد بلكه اندك فضاي باز سياسي دوران اصلاحات زير چتر تفكر امنيتي مدفون شد.توصيه اقتصاددانان و كار شناسان و صاحب نظران حتي در ميان اصول گرايان و در درون كابينه براي اصلاح روشها به نتيجه نرسيد.اما بي انصافي است اگر تمام مشكلات و بويژه مسائل سياسي،فرهنگي و ... ناشي از عملكرد دولت آقاي احمدي نژاد بدانيم زيرا ساختار و قانون اساسي و برخي قوانين عادي و رويه ها فرا تر از اختيارات دولت ها خطوط قرمزي راترسيم كرده اند كه فقط با تجديد نظر و اصلاح امكان عبور از آنها ميسر است. بنابراين اگر كرد اهل سنت حق انتخاب شدن بعنوان رئيس جمهور را ندارد قانون اساسي اين اجازه را نداده است و چنانجه با وجود مجوزهاي قانون اساسي در اصول 12و 15و19و...در دوران 30 ساله ي انقلاب سابقه وزارت و سفارت و پستهاي حساس در دستگاههاي سياسي،نظامي و...دركارنامه كرد هاي اهل سنت وبرخي ديگر ازاقليت ها به ثبت نرسيده است و هنوز از خواندن و نوشتن با زبان مادري محروم هستند محدوديت هاي غير قانوني است كه علي غم تصريح آنها در قانون اساسي هيچگاه اجرا نشده اند گرچه اين مواردتنها مختص به دولت آقاي احمدي نژاد نيست، اما دولت بعنوان قوه مجريه وشخص رئيس جمهوردر راس اين قوه در مقابل اجراي قانون اساسي و سايرقوانين عادي مسئولند.در اينجا بدون توقع وانتظاراز نظام اداري وصرفا بعنوان يكي از مصاديق شمه اي ازسابقه اداري خود را بيان ميكنم . يكي از صدها وبلكه هزارها كرد ايراني هستم كه در طول تاريخ انقلاب اسلامي مدام مورد تبعيض،بازخواست و بلكه بازداشت قرار گرفته ام. گرچه تحمل تبعيض هاي اوايل انقلاب تحت مديريت هاي ناكارآمد غير بومي اعزامي به كردستان تا زمانيكه با آراء مردم وارد مجلس ششم شدم فوق العاده مشكل بوداما شرايط سياسي-امنيتي منطقه وتمكين و تبعيت بي چون وچراي كاركنان بومي اين تبعيضات را نهادينه وكاملا عادي و طبيعي وبه مثابه قوانين نانوشته اي در آورده بود لذا نوعي از قانون كاپيتالاسيون وبرخورداري از حق وتوبراي مديران غيربومي فراهم شده بوددرچنين فضايي عدم امكان تصدي پست هاي مديريتي وحتي بازخواست هاي سياسي-امنيتي با سفارش مديران وسپس عزل از پست معاونت آموزشي وتبعيد به مريوان درست در ميان برف و يخبندان زمستان 1376 در وسط سال تحصيلي به جرم اختلاف نظر با مديراعزامي فقط گوشه اي ازخاطرات تلخ اداري ام در آن زمان است.بي گمان راي اعتماد مردم خوب مريوان و سروآباد و ورود به مجلس ششم طي 4سال اين فرصت تاريخي را فراهم كرد تا درد و رنج ملتي را كه خود با گوشت واستخوان احساس كرده بودم به روشي قانونمند پيگيري نمايم پس از آنكه به اتفاق جمعي از همكارانم از فرايند انتخابات حذف شدم بار ديگر بعنوان كارمند دولت به جرم گناهان قبلي و هميشگي واتهامات دوره ي نمايندگي مردم در حال تجربه دور جديدي ازتبعيضات اداري هستم اگرمسئولان دولت عدالت منش آقاي آحمدي نژادفرصت داشته باشند شرايط و وضعيت من را با ساير نمايندگان انتقالي به صنعت نفت مورد مقايسه قرار دهند ميزان عدالت و شايسته سالاري و قانون مداري دولتي كه فارغ از مشكلات داخلي بدنبال مديريت جهاني است مشخص خواهد شد.مشروح خاطرات وسرگذشت و سوابقم را به فرصتهاي ديگري موكول مي كنم وبه اين نكته اكتفا ميكنم درحال حاضر به اتهام سوابق دوره نمايندگي مردم، نگرش سياسي وفعاليتهاي مطبوعاتي از ترفيعات سوابق اداري كه از حقوق بديهي و طبيعي كليه كاركنان اداري در همه ي سطوح است محروم شده ام بنابراين چنانچه سرنوشت كسي كه سابقه نمايندگي مردم را دارد اينگونه است وفاكتورهاي زمان ومكان و تحصيلات و دوره هاي عمومي و تخصصي نتوانسته است از اين نابرابري و تبعيض ها نسبت به او بكاهد تكليف آحاد ملت وبخصوص اقليت هاي نژادي و مذهبي معلوم است به قول معروف مشت نمونه خروارااست. لذا اعلام مواضع و پيامهاي بين المللي آقاي احمدي نژاد در تضاد آشكار با وضعيت موجود داخلي است.بدون ترديد مواضع ايشان يا ناشي از عدم اطلاع از وضعيت سياسي،اقتصادي،فرهنگي و ... جامعه است كه امري محال و دور از انتظار است ويا آگاهانه وبا اطلاع از وضعيت موجود است كه بيشتر مايه تاسف است.
بعلاوه رمز موفقيت هر مديردر استفاده بهينه از فرصت ها و مديريت تهديدات است وتصميماتي اصولي و منطقي است كه داراي كمترين ابهام و متكي به بيشترين اطلاعات باشد. پرسش اين است دولت آقاي احمدي نژاد از فرصت هاي قدرت و ثروت بي سابقه بادآورده چگونه استفاده كرده است ؟ ودر فرايند تصميم سازي و تصميم گيري چگونه عمل نموده است؟فقر و فساد وتبعيض كاهش يافته يا افزايش؟ تا چه ميزان حقوق قانوني اقليتهاي نژادي و مذهبي رعايت ميشود؟ راستي اگر حضرت مسيح (ره) حضور داشت در كنار ملت بود يا در كنار دولت؟

۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

مهماني به شيوه مجلس شوراي اسلامي!!!



در ايام گذشته شنيدم آقاي لاريجاني رئيس محترم مجلس قصد برگذاري همايش 30سال قانون گذاري و دعوت از نمايندگان ادوار مجلس شوراي اسلامي براي شركت در اين همايش را دارد سپس اين خبر از سوي مطبوعات و رسانه ملي تاييد شد ضمن تقدير ازاين ابتكار عمل، هنوز براي شركت در اين مراسم تصميم نگرفته بودم كه شيوه دعوت و نظام طبقه بندي يا تقسم بندي هاي ... تكليف من وتعداد ديگري رامشخص نمود. براي اطمينان خاطر شب قبل از همايش با چند نفر از همكاران سابقم تماس گرفتم معلوم شد طروق دعوت به شرح زير بوده است:
1- براي بعضي ها با پيك ويژه كارت ارسال شده بود.
2- براي جمع ديگري از طريق SMS اقدام شده بود!
3- تعداد ديگري توسط استانداريها دعوت شده بودند!
4- و بلاخره طبقه چهارم هم با استناد به اخبار يا به عبارتي فرا خوان صدا و سيما افتخار شركت در اين همايش با شكوه وملي را پيدا كردند!!!
قصد ورود به بحث اهداف اين همايش در آستانه انتخابات رياست جمهوري را ندارم گرچه زمان و مكان و تركيب و مباحث مراسم گوياي زواياي آشكار و پنهان و بيانگر واقعيت هاي موجوداست اما شيوه هاي 4گانه دعوت از مدعووين خود سوژه و داستان ديگري است كه نمي توان به سهولت از كنار آن گذشت.راستي در عصر ارتباتات كه فاصله ها حذف شده است اينگونه روشهاي سنتي ،متفاوت،طبقاتي براي دعوت از اشخاصي كه در ظاهر امر با شخصيت حقوقي و اختيارات و مسئوليت هاي مشابه در مقام نماينده ملت در زير يك سقف انجام وظيفه كرده اند مناسب است؟
گرچه حدود يك سال پيش براي امر مهمي به مجلس رفته ام اما با اندك تامل در روشهاي فوق از عدم حضورم متاسف نيستم بلكه بسيار خرسندم كه بعنوان نماينده سابق مردم كردستان شان مردم فرهنگي –سياسي كرد را حفظ كرده ام.سابقه نما يندگي مردم امانت ماندگاري است كه بايد قداست و كرامت آن را پاس داشت گرچه مورد بي مهري هيئت رئيسه فعلي مجلس قرار بگيرد.
در اينجا قصد دخالت و جسارت در كار ساير همكارانم كه بر اساس يكي از روشهاي 4گانه فوق وبعضا متدهاي نادري مانند تماس منشي هاي با وفاي دوران نمايندگي در ساختمان بهارستان (طبق اظهار يكي از همكاران) افتخار شركت در اين مراسم را يافته اند ندارم.
بهر حال به قول مجلسيها تذكر موارد زير را (البته در اينجا بدون استناد به آئين نامه داخلي) در خصوص رعايت شان و حرمت نمايندگان (اسبق و سابق و فعلي) ضروري ميدانم:
1- در عصر IT و در دنياي ارتباطات دعوت از جمع محدودي نمايندگان ادوار كه سوابق و اطلاعات عمومي و خصوصي آنها در شبكه و سايت مجلس موجود است بطور رسمي و محترمانه كار مشكلي نيست
2- روشهاي 4گانه دعوت از نمايندگان حاوي و حاكي از دو نتيجه منطقي است:
الف-يا نشانه ضعف مديريت و برنامه ريزي و اجراست.
ب-يا دليلي بر بي توجهي و بي مهري نسبت به نمايندگان ادوار وبه طريق اولي نسبت به ملت آنهم از سوي خانه ملت است.
انتظار دارم هيئت رئيسه محترم مجلس پاسخ دهند و نمايند گان محترم فعلي نيز پيگيري نمايند.

عبدالله سهرابي
نماينده مردم آگاه و فهيم مريوان و سروآباد در مجلس ششم

۱۳۸۷ آذر ۱۰, یکشنبه

سهم مناطق كرد نشين از در آمدهاي نفت و گاز


عبدالله سهرابي
صاحب امتياز و مدير مسئول هفته نامه روژهه لات
www.sohrabi137.blogspot.com
sohrabi337@gmail.com
از سال 1287 كه اولين چاه نفت در مسجد سليمان توسط انگليسي ها به بهره برداري رسيد تا ملي شدن نفت در سال 1329 وسپس تا انقلاب 1357 وپس از آن در دوران 30 ساله انقلاب اسلامي نقش نفت در اقتصاد ايران روز به روز روند صعودي را طي كرده است . چنانجه تاريخ نفت ايران را به سه دوره قبل از ملي شدن نفت ،از زمان ملي شدن تا انقلاب 57 و پس از اتقلاب تقسيم نماييم ؛ پيداست در دوره نخست بخش عمده در آمدهاي نفتي به جيب انگليسي ها مي رفت ودر دوره دوم صرف نظر از پاره اي پروژه هاي زيربنايي وبرنامه هاي توسعه ميان مدت در آمدهاي نفتي كه در اوايل دهه 50 جهشي افزايش يافت صرف واردات كالاهاي مصرفي و لوكس شد در نتيجه اقتصاد وتوليد بي رمق داخلي را تحت تاثير قرار داد.در دوره سوم با پيروزي انقلاب اسلامي و تحولات بنيادي دركليه ساختارهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي، اقتصاد تك محصولي و وابسته به آمريكا دچار پارادكس و سردرگمي وبا عدم مديريت و برنامه ريزي روبرو شد با شروع جنگ ويرانگر و تحميلي رژيم بعثي عراق توليد و در آمدهاي محدود نفتي صرف هزينه هاي جنگ شد پس از جنگ ودر دوره سازندگي (در سال 1368) برنامه هاي توسعه پنجساله وابسته به نفت آغاز شد در صورتي كه دوره 30 ساله بعد از انقلاب را به 4دوره جنگ،سازندگي،اصلاحات وبنياد گرايي تقسيم نماييم محوريت نفت در اقتصاد وبه عنوان ابزار سياسي-نظامي دولت ها علي رغم فراز و نشيب ها و افت و خيزها روند صعودي داشته است.هر گاه بهاي نفت افت كرده است با حذف اعتبارات عمراني و زير بنايي صرف هزينه هاي جاري شده است و هر گاه مانند دوره ي دولت نهم كه با افزايش بي سابقه در آمدهاي نفتي روبرو شده ايم بيش از توسعه زير بناها صرف مصرف و واردات وبه عنوان ابزار سياسي – تبليغاتي قدرتمندي در خدمت دولت بوده است .در حال حاضر به استناد منابع معتبر ميزان وابستگي درآمدهاي عمومي دولت به نفت بالغ بر 85درصد است لذا بودجه هاي جاري و عمراني تابع در آمدهاي نفتي است.
اما هدف اين يادداشت نگاهي به سطح بر خورداري مناطق كرد نشين ازاين ثروت ملي و خدادادي بويژه پس از انقلاب اسلامي است.ناگفته پيداست از ابتداي انقلاب تنشهاي سياسي و سپس جنگهاي داخلي و خارجي مناطق كرد نشين را به منطقه عملياتي و جبهه هاي جنگ تبديل نمود.بنا براين زيربناها و اقتصاد نحيف و بي رمق اين مناطق نه تنها از در آمدهاي نفتي بي بهره بود بلكه جنگ 8ساله موجب از بين رفتن اندك سرمايه ها و زيربناهاي قبلي نيز شد لذا توسعه مناطق كرد نشين دراين دوره از يك سو به دليل جبهه و جنگ و فقدان امنييت متوقف واز سوي ديگر زيربناها و سرمايه هاي قبلي را نيز با حملات زميني و هوايي وحشيانه رژيم بعثي از دست داد.اين در حالي بود كه به يمن اقتصاد دولتي متكي به نفت استانهاي مركزي و برخوردار مانند اصفهان،تهران، مركزي و ...دور از ميدان جنگ با ارز كنترل شده 7توماني (هر دلار 7تومان)به سرمايه گذاري و واردات تكنولوژي از كشورهاي صنعتي پرداختند در اين زمان شايد بتوان مناطق كرد نشين را به خودرو مستهلكي تشبيه كرد كه در جاده اي نا امن وناهموار نه تنها با سرعت كم از خود روهاي پر قدرت و پرشتاب (استانهاي برخوردار)عقب مانده بود بلكه دچار نقص فني وبا افزايش استهلاك متوقف شده بود.
پس از جنگ با شروع دوره سازندگي و اجراي برنامه توسعه اول حركتهايي هرچند بدون مديرييت از ااقتصاد دولتي به سوي اقتصاد آزاد و رقابتي آغاز شد در نتيجه تورم بشدت افزايش يافت نرخ ارز و هزينه سرمايه گذاري روند صعودي را بسرعت طي كرد در اين دوره فعالييت دولت در مناطق كرد نشين صرف باز سازي خرابيهاي جنگ 8 ساله و بطور عمده مسكن و خدمات شهري وروستايي شد بدون ترديد نقش جهداد سازندگي در عمران روستاها و بويژه برق رساني و آب رساني و توسعه و بهسازي راههاي روستايي كاملا محرز و قابل توجه است.اما نه تنها توسعه امور زيربنايي وصنايع معادن صورت نگرفت بلكه ميادين مين بدون طرح ونقشه از صفر مرزي تا دل روستاها و تقريبا در همه ي پايگاهاي متروكه سايه نا امني و خسارات جاني و مالي را براي مردم خسته از جنگ به ارمغان آورده است شايان توجه است آقاي موسوي لاري وزير كشور دولت اصلاحات در پاسخ به سئوال اينجانب در خصوص مين روبي مناطق عملياتي از تريبون مجلس رسما اعلام كرد با اعتبارات و اقدامات فعلي 40 سال طول خواهد كشيد تا با ضريب امنييت 70 درصد مين روبي مناطق كرد نشين تمام شود.لذا تبعات جنگ در همه ي جهات و ابعاد آن و همچنين شرايط سياسي و تداوم در گيريهاي احزاب اپوزيسيون ودر نتيجه نا امني و تفكر سياسي – امنيتي حاكم بر اين مناطق نه تنها مانع سرمايه گذاري بخش خصوصي شد بلكه خوددولت نيز اندك صنايع سنگين مانند ذوب آهن و سيمان را به سمت استانهاي همدان و زنجان تغيير جهت داد.بودجه هاي سنواتي نيز با وجود رشد سالانه آن و ادعاي دولتها براي محروميت زدايي نتوانست كمبودها و خلاءها و شكاف هاي تاريخي را جبران نمايد اختلاف سرعت رشد اين مناطق با مناطق برخوردار روز به روز فاصله ها را بيشتر نمود بنا براين سهم مناطق كرد نشين در دوره سازندگي از محل در آمدهاي نفتي يا بودجه عمومي متكي به نفت صرفا در قالب بودجه هاي سنواتي بود لذا ساختن زير بناها و زير ساخت ها تحقق نيافت.
با آغازدوران اصلاحات تشكلهاي سياسي،فرهنگي،دانشجويي،وانواع NGOها پويا وفعال به ميدان آمدند اما بخش اقتصادي و عمراني و زيربنايي كه عموما سرمايه بر و زمانبر است همجنان در فقر و رنج بود لذا توسعه فرهنگي-سياسي بدون توسعه اقتصادي آغاز شد اكنون شاهد پارادوكسي در فرايند توسعه بوديم به معناي ديگر اينگونه توسعه ناقص تعريف سيستمي است يعني جامعه ما داراي مغز سياسي- فرهنگي قوي با اسكلت ضعيف و دستگاه گوارش دچار سوء تغذيه بود.لذا اين بدن ضعيف كشش اين مغز قوي وكله ي درشت را نداشت . اساسا توسعه اقتصادي پروسه اي است مانند يك سازه مهندسي بترتيب نيازمند مطالعه،طراحي و اجراست اين مراحل را نه در توسعه ايران شاهد هستيم ونه در مناطق كرد نشين. بديهي است هر كدام از مراحل فوق نيازمند تامين سرمايه است تامين سرمايه نيز در اختيار سيستم اداري –اقتصادي با مديريت متمركز است متاسفانه در اين تمركز قدرت تفكر سيستمي و نگاه علمي وجامع به همه نقاط كشور وجود ندارد لذا تحقيقا بودجه بندي و تخصيص اعتبارات و اساسا تصويب واجرا وساخت زير بناها وسرمايه گذاري در صنايع سنگين غالبا بدون توحه به توجيهات علمي و كارشناسي ومطالعات مهندسي بر پايه قدرت ونفوذ سياسي-اقتصادي است بنابراين مناطقي مانند اصفهان و،تهران ،مركزي،سمنان و...كه در مراكز قدرت نفوذ و حضور دارند سهم بيشتري از طرحها و اعتبارات و پروژه هاي زيربنايي و صنايع سنگين را بخود اختصاص داده اند ومناطقي مانند مناطق محروم وكرد نشين كه در مراكز قدرت حضور ندارند و غالبا با مديران غير بومي و موقت و معمولا تازه كار ونا آشنا به منابع و پتانسيلهاي منطقه اداره ميشوند قادر به تامين و جذب اعتبارات و اصولافعال كردن چرخهاي توسعه نيستند .لذابا نيم نگاهي شاهد تمركز سرمايه و صنايع سنگين در نقاطي هستيم كه بر مبناي مطالعات و توجيهات علمي وكارشناسي ايجاد نشده اند وبه عكس در مناطق محروم كشور شاهد منابع مادي و انساني و پتانسيلهايي هستيم كه هنوز مورد استفاده و بهره برداري قرار نگرفته اند
تحقيقا فراكسيون نمايندگان كرد كه بعنوان يك رخداد در تاريخ پارلمان ايران در مجلس ششم تشكيل شد با احساس ضرورت ودرك نقايص ونارساييها نقش فعالي در دفاع از توزيع عادلانه و منطقي و علمي ثروت و قدرت ايفا نمود وضمن طراحي وپيشنهاد طرح توازن منطقه اي به مجلس براي تخصيص اعتبارات جهشي به مناطق محروم ،كه مورد تصويب وتحت اين عنوان رديف دايمي در قالب بودجه سالانه گرفت در تاسيس صندوق ذخيره ارزي نيز كه در جلسه 19/7/79 به تصويب مجلس ششم رسيد نقش موءثري داشت قابل ذكر است صندوق ذخيره ارزي به منظور ذخيره سازي مازاد در آمد هاي نفتي نسبت به پيش بيني دربودجه ايجاد شد تا در امور سرمايه گذاري و زيربنايي وتوسعه صنايع ويا در موارد كاهش درآمدهاي ارزي مورد استفاده قرار گيرد متاسفانه دولتها وبويژه دولت نهم بطور گسترده و پي در پي وبعضا خارج از كنترل مجلس اعتبارات اين صندوق را صرف هزينه هاي جاري و بخصوص واردات كالاهاي مصرفي مي كنند در نتيجه اعتباراتي كه ميتواند بصورت جبراني زيرساخت ها وصنايع و معادن كشور وبخصوص مناطق محروم را تامين و فعال سازد صرف امور جاري ومصرفي و تبليغاتي ميگردد در ادامه به چگونگي مصارف درآمد هاي نفتي و ذخاير ارزي بر اساس منابع معتبر اشاره خواهد شد.اما ذكر اين نكته كليدي ضروري است در دوره ششم مجلس ودر شرايطي كه درآمدهاي نفتي كمتر از 20 دلار در هر بشكه بود همزمان با فعاليتهاي سياسي-فرهنگي زير ساخت ها و زيربنا ها پي ريزي شد بعنوان مصاديق مي توان به پروژه هاي نيروگاه،پتروشيمي،راه آهن و اتوبان اشاره نمود فقط در شهرستانهاي مرزي مريوان و سروآباد براي نخستين بار با جلب حمايت اكثريت نمايندگان مجلس پروژه هاي زيربنايي وملي كه بعضا بدليل بار مالي وپر هزينه بودن مورد مخالفت دولت بودند وارد فاز اجرايي شدند گاز رساني مريوان وسروآباد خارج از بودجه هاي استاني و ملي مستقيما از درآمدهاي نفتي واز محل فاز 2 بيع متقابل تامين اعتبار شد سد گاران،طرح جامع گردشگري ،منطقه آزاد تجاري،تصويب و تاسيس شهرستان سرو آباد،مكان يابي فرودگاه مريوان ، جاده هاي بين شهري كامياران- سروآباد و تيژ تيژ-گاران و... غالبا از محل اعتبارات ملي و طرح توازن منطقه اي تامين اعتبار و در فاز اجرايي قرار گرفتند.
در بودجه سالهاي 80،81و82كه طرحها و پروژه هاي فوق تامين اعتبار و وارد فاز اجرايي شدند منابع ارزي حاصل از فروش نفت و گاز بر اساس آمارهاي رسمي بانك مركزي وبه نقل از سايت رجانيوزوخبرگذاري مهر به ترتيب: 339/19،966/22و355/27ميليارد دلار بود بر اساس همين گزارش اين منابع براي سالهاي 84 و85 بترتيب به 820/53و458/62 ميليارد دلار افزايش يافت.قابل ذكر است بهاي نفت از حدود 12 دلار در اوايل دوره اصلاحات به بيش از 130 دلار در سال جاري رسيد كه بالغ بر 10 برابر درآمدهاي سال 77 است.بنابر اين انتظار مي رفت در سالهاي 84و85 با سه برابر شدن منابع ارزي نسبت به سال 80 كه آغاز پروژه هاي فوق الذكر بود سرمايه گذاري و توسعه در مناطق كرد نشين حداقل دو برابر و با هفت برابر شدن درآمدهاي نفتي در سال جاري نسبت به سال 80 اين پروژه ها نيز چندين برابر افزايش مي يافت اما اطلاعات موجود ومستند حاكي است كه نه تنها روند توسعه كه با نفت كمتر از 20 دلار آغاز شده بود متوقف شده بلكه پروژه هاي فوق نيز بعضا متوقف يا با كمبود شديد اعتبارات روبرو هستند تعطيلي و ورشكسته شدن صنايع استان مانند ،نساجي كردستان و اخراج و بازخريد كردن كارگران،منفعل شدن سدهاي گاران،چراغ ويس،شبكه گازرساني مريوان،جاده هاي بين شهري،راه آهن و...پرسشهاي بي پاسخي در اذهان مردم و كارشناسان ايجاد كرده است . پرسش مردم اين است ؛
هفت برابر شدن درآمدهاي نفتي دردوره هاي هفتم و هشتم مجلس و دولت نهم نسبت به دوره ششم مجلس و دولت هشتم چه نقش و تاثيري در توسعه و رفاه مردم در سطح ايران بطور عام ودر زير ساخت ها و صنعت و معدن و اشتغال و رشد وتوسعه مناطق محروم و مناطق كرد نشين بطور خاص، كه هنوز تبعات جنگ 8ساله را تحمل مي كنند داشته است؟
روزنامه سرمايه در شماره 809آورده است :
در سال 76 شروع بكار دولت خاتمي منابع ارزي 9/14 ميليارد دلار ودر سال 77 5/9 ميليارد دلار بود كه حتي كمتر از درآمد يك ماه دولت احمدي نژاد در سال 87 (ماههاي ارديبهشت و خرداد) است در سال 78 به 8/14 ميليارد دلار رسيد وتاسال 81 كمتر از 20 ميليارد دلار بوده است اين در حالي است كه با شروع بكار دولت آقاي احمدي نژاد از نيمه دوم سال 84 در آمد نفتي به شكل تصاعدي افزايش يافت وبه 8/39 ميليارد دلار رسيد ودولت با ارائه دو متمم بودجه و برداشت از حساب ذخيره ارزي ، مخارج ارزي به 8/39 ميليارد افزايش يافت در سال 85 رقم مخارج ارزي بودجه 8/46 ودر سال 86 مجددا مخارج ارزي 8/46 ميليارد دلار تكرار شد .
بعلاوه بر اساس اطلاعات موجود در سايت حزب اراده ملت آقاي مهندس زنگنه وزير سابق نفت در مصاحبه با راديو گفتگو در يك تحليل مقايسه اي مي افزايد:
در دوره 8 ساله آقاي خاتمي از 1376 تا 1383، 173ميليارد دلار در آمد نفتي داشته ايم در حاليكه دولت نهم در سه سال نخست (منتهي به مهر1387)198 ميليارد دلار درآمد داشته است . بر اساس برنامه چهارم توسعه و محورهاي قانوني بايد در حال حاضر 96 ميليارد دلار در حساب ذخيره موجودي باشد اما بر اساس اعلام رسمي وزير سابق اقتصاد در پايان سال 86 اين رقم 16 ميليارد دلار است ضمنا آقاي احمدي نژاد در مصاحبه تلويزيوني موجودي حساب ذخيره را محرمانه اعلام كردند
همچنين بنا به اعلام سازمان اطلاعات انرژي در آمد نفت ايران تنها در 6ماه اول سال ميلادي 2008، 54 ميليارد دلار بود كه معادل كل درآمد نفتي ايران در سال 2007است بالاترين قيمت نفت در دوران محمد خاتمي 22 دلار در هر بشكه بود. از طرف ديگر به گفته مقامات بانك مركزي و مجلس شوراي اسلامي از در آمد افسانه اي وبي سابقه نفت مبلغ قابل توجهي در حساب ذخيره ارزي باقي نمانده است.
قابل ذكراست خبر گذاري جمهوري اسلامي ايرنا در مورخ 14 آبان 1387 تحت عنوان نگاهي قياسي به وضعيت جوانان كردستان با آمار كشوري آورده است:
استان كردستان به عنوان يكي از استان هاي مرزي كشور با يك ميليون و 450 هزار نفر جمعيت كه 517 هزار تن آنهارا جوانان تشكيل مي دهد در رتبه بندي نرخ بيكاري در جايگاه بيست و پنجم كشوري است اين گزارش در حالي است كه اخيرا يكي از مقامات استان بيكاري در استان كردستان را تهديدي براي امنيت منطقه دانسته است.
بنابراين مناطق كردنشين علي رغم معضلات و ضعف و نارسايي هاي تاريخي در زير ساخت ها ودر بخشهاي صنعت وتوليد در مقايسه با مناطق برخوردار ودر شرايط افزايش نجومي درآمدهاي ارزي سهم اندكي از درآمدهاي نفتي را به خود اختصاص داده است و طرحها و پروژه هاي ملي كه با تلاش نمايندگان كرد مجلس ششم استارت خورد بدليل تحولات سياسي و... غالبا عقيم و منفعل مانده است لذا اعتراضات مردم به روند تغييرات سياسي و بويژه كاهش مشاركت در انتخابات مجالس هفتم وهشتم بيانگر عكس العمل آگاهانه ومعناداري مي باشد كه تذكر و هشداري به مقامات مسئول براي تجديد نظر و جبران ضعفها و نا رساييها در همه ي بخشهاي سياسي،فرهنگي،اقتصادي،عمراني و زير بنايي است.

منابع:
-سايت رواق به نقل از خبرگذاري مهر
-روزنامه سرمايه شماره 809
-سايت حزب اراده ملت
-خبرگذاري جمهوري اسلامي ايرنا
-رجانيوز
-روزنامه انترنتي روز
-مشروح مذاكرات مجلس ششم
-و ياد داشت هاي شخصي

طلوعي ديگر


عبدالله سهرابي
Sohrabi337@gmail.com
www.sohrabi137.blogspot.com

تاريخ پرفرازونشيب مطبوعات شاهد ظهور و افول نشريات كردي است كه در طول صدوچند سال گذشته در ظرف زمان وشرايط مكان با كمييت و كيفييت متفاوت به صحنه مطبوعات آمده اند.
گرچه بالندگي و رشد وتوسعه مطبوعات در همه ي جوامع بطور مستقيم متاثر از شرايط سياسي،اجتماعي و اقتصادي است بااين حال تجزيه و تحليل فاكتورهايي چون ماهييت،رسالت،ساختار، محتوا، مقاومت و تداوم هرنشريه؛ نقاط قوت وضعف، تهديدات و فرصت هاي آن را نمايان مي سازد.اين فاكتورها در يك ارتباط و تعامل سيستماتيك مكمل همد يگرند.بنا براين مطلوب آن است با برنامه ريزي و سياست گذاري و تعيين استراتژي ها و راهبردها و با حفظ ماهييت ورسالت حرفه اي ومطبوعاتي بعنوان بنيان و اساس فعالييت ها،ساختار و محتوا را با مقاومت و تداوم عملياتي نمود.
در اين رهگذر هفته نامه كردي –فارسي روژهه لات با بهره مندي از فضاي نسبتا باز دوران اصلاحات در تابستان 1382 مجوز انتشار گرفت و در يكي از حساس ترين برهه هاي زماني از تاريخ ايران و كردستان با همكاري و تلاش و همت روزنامه نگاران زبده و حرفه اي همكاران رضا عليپور، فرهاد امين پور ، سامان سليماني و ديگر اعضاء فني و پشتيباني 66 شماره را بطور منظم و همزمان تحت وب منتشر نمود. احضار پي در پي مدير مسئول و محاكمات مكرر در دادسرا و دادگاه منجر به توقيف و حتي باز داشت هيئت تحريريه شد.تحقيقا ارزيابي ها و نظر سنجي ها گوياي موفقييت روژهه لات در شرايط ويژه و بحراني بود.خوشبختانه با دفاعييات محكمه پسند دكتر صالح نيك بخت وكيل مدافع ،وتشخيص درست قضات محترم ديوان عالي كشور در مرحله پژوهش خواهي تبرئه شد. بعنوان صاحب امتياز ومدير مسئول از وكيل مدافع و تيم حرفه اي وپشتيباني بطور خاص واز مردم آگاه و قدر شناس و نخبه گان و صاحبان قلم و انديشه كه با حمايت و مشاركت و فعاييت خود با تبحر و پوپايي موجب ارتقاء و غناي ساختار و محتواي روژ هه لات شدند بطور عام تقدير و تشكر مي نمايم.
اكنون خوشحال و خرسندم كه يك بار ديگر اين افتخار بزرگ نصيب من و ساير همكارانم در شوراي سياست گذاري و هيئت تحريريه شده است تا سطر ديگري به دفترقطور روزنامه گري كردي بيفزاييم و سهم اندكي در ناريخ مطبوعات كردي داشته باشيم .بنابراين ذكر موارد زير را ضروري ميدانم:
1- هفته نامه روژهه لات نشريه اي است كاملا مستقل و بدون تعهد و وابستگي به احزاب و تشكل هاي صنفي و سياسي اعم از اشخاص حقيقي و حقوقي در درون و برون مرزهاست .
روژهه لات در تداوم روزنامه گري كردي با حفظ ماهييت ورسالت حرفه اي خود در قالب قانون مطبوعات فعالييت مي نمايد.
روژهه لات متعلق به جامعه انساني فارغ از مرزهاي قراردادي وملت ايران و به هر كردي در جاي جاي اين كره ي خاكي است.
تذكر اين نكته ضروري است كه حضور و قلم زدن نخبه گان و اشخاص حقيقي و حقوقي اعم از كادر و اعضاي احزاب و تشكلها و انجمن هاي رسمي وغير رسمي به معناي وابستگي و تعهد روژهه لات به آنان نيست؛ كما اينكه تنوع ديدگاهها وسلايق و عقايد مختلف دليلي بر رسالت وحرفه روزنامه گري است.
البته اين نكات به معناي بي نيازي ما به كمك هاي مادي و معنوي مردم و بويژه نخبه گان و فعالان عرصه هاي سياسي،فرهنگي و مطبوعاتي نيست بلكه براي تداوم راه و حفظ ماهييت ورسالت وايفاي نقش حرفه اي دست نياز بسوي همه ي مردم آگاه و فهيم دراز مي كنيم.
2-حساسيت و شرايط ويژه مناطق كرد نشين ودر نتيجه تفكر سياسي- امنيتي حاكم بر اين مناطق ركود و خلاء ملموس و آشكاري را در حوزه مطبوعات ايجاد كرده است. ما با آگاهي از شرايط موجود وبا اعتقاد راسخ به ضرورت ايفاي نقش در عرصه مطبوعات با قبول ريسك ومخاطرات تلاش خواهيم كرد در چارچوب قانون مطبوعات وحرفه روزنامه گري وبا حفظ ماهييت ورسالت واستقلال خود وبا منطق و اعتدال بار ديگر اين راه صعب العبور و پر دست انداز را طي نماييم. تلاش خواهيم كرد آيينه اي براي نمايان ساختن واقعيتها و حقايق، و علايمي براي نشان دادن چاهها و چاله ها ، و زبان حال مردم باشيم. بنابراين هم از موج سواري و سوءاستفاده از احساسات پاك مردم وايجاد بحران و نا امني خود داري مي كنيم وهمزمان به حفظ ماهييت ورسالت و انجام وظايف حرفه اي وبيان ضعف ها و نارساييها و انعكاس خواسته هاي مردم به حاكمييت پاي بند خواهيم بود.لذا از مردم و مسئولان انتظار داريم نه قانون مداري و اعتدال را به عنوان محافظه كاري و وابستگي، و نه انجام وظايف حرفه اي به روشهاي دمكراتيك در قالب مطبوعات آزاد ومستقل را به معني جرايم مطبوعاتي و كيفري محسوب نمايند. ضمن اينكه خود را از خطاهاي مطبوعاتي مبرا نمي دانيم اما براي اصلاح و حركت در چارچوب قانون مطبوعات اعلام آمادگي مي كنيم.
3-به همه ي عقايد و آراء و نظرات احترام ميگذاريم وتلاش خواهيم كرد ضمن بيان ديدگاهها و راه كارها و روشها و انتقادات سازنده حرمت وحريم عقايد مخالفان و موافقان پاس بداريم.و متقابلا پيشنهادات و انتقادات سازنده و عالمانه را به گوش جان مي خريم . ودر جهت اصلاح و پويايي و بهبود عملكرد روژهه لات از نظرات و ديدگاههاي مردم وبطور خاص نخبه گان و صاحبان قلم و انديشه بهره خواهيم برد.
4 -ناگفته پيداست روژهه لات با محدوديت شديد منابع مالي و امكانات تداركاتي به ميدان آمده است لذا ادامه مسير صرفا با حمايت و پشتيباني مادي و معنوي مردم و نخبه گان امكان پذير است.
5- اگر مطبوعات در ايران با برخوردهاي قضايي روبروست در كردستان بطور مضاعف در بستر سياسي- امنيتي منطقه از موقعييت حساس تري بر خوردار است. به عبارت ديگر مناطق كرد نشين داراي مطالبات مشروع وقانوني هستند كه با وجود تصريح آنها در مفاد و مواد قانون اساسي هنوز تامين نشده اند طبيعي است مردم از مطبوعات كردي توقع دارند بعنوان رسانه و تريبوني اين مطالبات را به حاكمييت منعكس نمايد.متاسفانه بخشي از حاكمييت طرح اين مطالبات را در مطبوعات تشويش اذهان و اقدام عليه امنييت ملي و حتي تجزيه طلبي مي نامند.
ما بعنوان گردانندگان روژهه لات اعتقاد داريم طرح مطالبات بازبان و قلم مردم ودر چار چوب قانون اساسي و قراردادها و بيانيه هاي بين المللي كه ايران عضويت آنهارا پذيرفته است نه تنها تشويش اذهان واقدام عليه امنييت ملي نيست بلكه بيان وتفهيم وتامين واجراي آنها موجب امتييت وتحكيم وحدت خواهد شد ونتيجه ي آن پيوند مردم با حاكميت است . بنابراين از مقامات و دستگاههاي مسئول انتظار داريم بر مبناي قانون اساسي و با پذيرش مطبوعات بعنوان ركن چهارم دمكراسي طرح مطالبات مردم را مشروع وقانوني محسوب نمايند واز مردم درخواست ميكنيم مطالبات خودرا با ديالوگ و به شيوه ي قانوني و مدني مطرح و پيگيري نمايند.
خلاصه مطلب تبرئه روژهه لات و حضور دوباره در عرصه مطبوعات كردي را با همه ي مشكلات و تنگناهاي آن ودر شرايطي كه ركود وخلاء نشريات محلي را به وضوح مي بينيم فرصت ارزشمندي مي دانيم كه مي بايد با حمايت همه جانبه مردم وبا بصيرت مسئولان از آن بهره گرفت.
ودر نهايت اگر بپذيريم ؛
مطبوعات ركن چهارم دمكراسي است ودانستن حق مردم است پس حق گرفتني است نه دادني.

۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

درسهايي از انتخابات آمريكا


عبدالله سهرابي
صاحب امتياز و مديرمسئول
Sohrabi337@gmail.com
اوباماي سياه پوست رييس جمهور آمريكا شد،انتخابات رياست جمهوري آمريكا يكي از مهمترين رخداد هاي عصر حاضر است.اين اخبار را غالب خبرگذاريها،مطبوعات ورسانه ها و صاحب نظران در سراسر جهان بارها وبارها تكرار كرده اند به گفته بعضي از سايت هاي انترنتي اوباما 4 اوت 1961 ميلادي در "هونولولو"مركز ايالت هاوايي از پدري كنيايي و مادر آمريكايي اهل ويرجينيا متولد شد پدراو از مبارزان استقلال طلب كنيا در دهه 50 م بود اوباما دوره ابتدايي را تا 10 سالگي در اندونزي گذراند وسپس به آمريكا باز گشت با استعداد وبهره هوشي بالا دكتراي حقوق را از دانشگاه ها روارد اخذ نمود.وپس از ورود به سنا در 2005م اكنون رئيس جمهور منتخب مردم آمريكاست.
اوباما پس از دو سال رقابت نفس گير در انتخابات درون حزبي دمكراتها رقيب بانفوذ خود خانم كلينتون را پشت سر گذاشت ودر رقابتي سخت در انتخابات سراسري بر رقيب پر قدرت خود آقاي مك كين از حزب جمهوريخواه پيروز شد.
بي تفاوتي و سهل انگاري است اگر از كنار اين رخداد تاريخي بگذريم و ارتباط آنرا با زندگي فردي و اجتماعي انسانهاي اين دنياي به هم پيوسته نا ديده بگيريم وقتي دكتر حسابي با نظارت و راهنمايي انشتين تئوري ذره در علم فيزيك را به جهانيان عرضه مي كند وبر پايه اين تئوري اثبات مي كند يك ذره تا بي نهايت ادامه دارد و ذرات بر همديگر تاثير و تاثر متقابل دارند چگونه ممكن است كه واقعه اي بزرگ مانند انتخابات آمريكا وانتخاب كسي كه تا ديروز از راي دادن وانتخاب كردن محروم بود در امور سياسي،اجتماعي،اقتصادي و... دهكده جهاني بي تاثير باشد.لذا در اين ياد داشت تلاش خواهد شد با نگاهي كلي واجمالي به شمه اي از پيامها و درسهاي اين واقعه اشاره شود.
نا گفته پيداست در طول تاريخ تبعيض نژادي و نقض حقوق بشر در ميان همه ملت ها و حكومت ها كم وبيش وجود داشته ودارد البته استثمار و تحقير وبردگي و بلكه شكنجه و كشتار سياهان بدست سفيد پوستان اروپايي و سپس آمريكايي بويژه پس از رنسانس وانقلاب صنعتي نمود بيشتري دارد.اما روند زمان،بيداري ملتهاي تحت ستم،وجدان عمومي،حس انسان دوستي ملت ها وبلكه دولت ها، جوامع بشري را بسمت دمكراسي،برابري و عدالت سوق داد تغيير وتحولات در ابعاد سياسي،فرهنگي ،اجتماعي و اقتصادي به سرعت رخ داده است واين فرايند ادامه دارد در گذشته نه چندان دور سياهان تحت ستم آفريقاي جنوبي به رهبري نلسون ماندلا به پيروزي رسيدند وبه تدريج در ميان ساير ملت ها حقوق شهروندي خود را يافته اند انسان هايي كه براي دعا و نيايش هم حق ورود به كليساي سفيد پوستان را نداشتند واتوبوسهاي شهري آنان تفكيك شده بود واز حق راي محروم بودند اكنون در مديريت و رهبري جهان نقش فعال دارند.بدون ترديد اين هديه وبذل و بخشش نژاد سفيد نيست بلكه حقوق طبيعي وانساني آنهاست گرچه سفيد پوستان اكنون با احترام به اين حقوق وبا انتخاب اوباما به آن رسميت بخشيدند. بدون شك وبدور از هرگونه تعصب و بدبيني اين حركت تاريخي،سياسي،انساني ملت آمريكا را بايد به فال نيك گرفت وابتدا به آنان و همه ي آزاد انديشان وآزادي خواهان وعدالت طلبان عالم وسپس به اوباما و خانواده ي سياه پوست او تبريك گفت. آنچه در اين رهگذرارزش و اهميت بيشتري دارد و سوژه اي براي پرداختن به اين موضوع است روند دمكراتيك و انتخاباتي آزاد ورقابتي بين كانديداهاي سياه و سفيد و زن ومرد ودر نهايت انتخابي آزادانه وآگاهانه است. اگر در گذشته سياهان براي رسيدن به حقوق خود ناچار به جنگ و خون ريزي بودند اكنون در فرايندي دمكراتيك وبا راي سفيد وسياه نه تنها به حقوق خود ميرسند بلكه به عبارتي رهبري جهان را در دست ميگيرند. البته در اين مقوله سياست هاي آمريكا و آينده ي آن واهداف و برنامه هاو مواضع آقاي اوباما مورد بحث نيست بلكه انتخابات وروند دمكراتيك و نتايج و پيامهاي كار بردي آن مد نظر است.
نقش فعال و پر رنگ زنان بعنوان كانديداي رياست جمهوري وكانديداي معاونت رئيس جمهور وبطور كلي در پروسه ي انتخابات پيام ديگري از اين رخداد در دفاع از حقوق زنان است براي نخستين بار خانم كلينتون بعنوان كانديداي حزب دمكرات و برخوردار ازحمايت افكار عمومي در داخل وخارج آمريكا با رقابت پر شورو پر هيجاني با آقاي اوباما در طول دو سال گذشته ، وورود خانم سارا پيلين بعنوان اولين كانديداي معاونت رئيس جمهوراثبات نمود زمان مرد سالاري رو به پايان است وچراغ سبز و نويد بخش آينده نويني براي نيمي از جمعييت منزوي و تحت ستم جهان بود جمعيتي كه هيچوقت ودر هبچ كجاي اين كره خاكي از حقوق برابر برخوردار نبوده اند. جمعيتي كه غالبا در جوامع غربي در نقش يك كالاي لوكس در بيزنس وبورس و... مورد بهره برداري قرار ميگيرند ودر جوامع شرقي اكثرا با احساسات و تعصبات قرون وسطايي يا محروم از تحصيلات در كنج خانه ويا بعنوان نيروي كار در بازارومزرعه مورد استثمارهستند ويا در نتيجه ازدواجهاي اجباري و ناموفق ناچار به ترك خانواده وبعضا اقدام به خودكشي و ...مي كنند.با اين حال صرف نظر از انتخابات آمريكا همواره در طول تاريخ شير زناني بوده و هستند كه با عبور از موانع نظام مرد سالاري پله هاي رشد وترقي در ابعاد مادي و معنوي را طي كردند ومنشا خدمات ارزشمندي در عرصه هاي سياسي ،فرهنگي،اقتصادي وعلمي و... شده اند تحقيقا زنان تحصيل كرده در عصر حاضر حد اقل در بخشي از فعاليت هاي علمي و هنري و آموزشي وبطور كلي در امور نرم افزاري نسبت به مردان از معدل بالاتري برخوردارند.كما اينكه نوابغي مانند بوتوها،تاچرها و ... در سياست و مديريت نيز اثبات كرده اند كه چنانچه موانع ديكتاتوري مردسالاري مرتفع شود بخصوص در جوامع دمراتيك كمتر از مردان نيستند.
در اين فرايند ودر دنياي بدون مرز IT وانترنت وبهم پيوسته ودر هم نتيده كنوني بحث بي ربطي نيست اگر تاثير روند و نتايج انتخابات آمريكا را بر افكار عمومي ملت ايران واصولابا نگاهي مقايسه اي مورد بررسي و تجزيه وتحليل قرار دهيم اما چون دامنه بحث بسيار گسترده است در اين يادداشت صرفا به اشاره اي كلي اكتفا خواهد شد.پر واضح است ملت ايران باتمدن چند هزار ساله و پيشينه 2500سال ديوان سالاري وحكومت داري كه بر اساس اسناد تاريخي اولين منشور جهاني حقوق بشر توسط كورش كبيرنوشته شده است و از حدود 1400 سال پيش از آيين رهايي بخش اسلام با پيام وحي الهي و اجراي حق و عدالت و برابري و... پيروي مي كند بجاست وبلكه ضروريست موقعيت و شرايط موجود را با ديگر جوامع وبخصوص با قدرت ها و نظام هاييكه آنهارا مستكبروديكتاتور مي دانيم وهر روز با اهداء مرگ مورد سرزنش و نفرين قرار ميدهيم از لحاظ دمكراسي،حقوق بشر، عدالت وبرابري و...مورد مقايسه قرار دهيم.بنابراين بايد بررسي كرد جريان انتخابات ما از شروع تا پايان در مقايسه با انتخابات آمريكا از چه كميت و كيفيتي برخوردار است؟ و حساسيت و قضاوت مردم دراين خصوص كه در اين ايام بي سابقه است ناشي از چيست؟ حقوق بشر و عدالت و برابري آنگونه كه در فرامين و احكام اسلامي آمده است در خصوص همه مردم و با هر نژاد و دين ومذهبي به چه ميزان رعايت ميشود؟در زمانيكه يك سياه پوست آفريقايي به رياست جمهوري آمريكا ميرسد آيا اقليتهاي نژادي و مذهبي شامل ايرانيان اصيلي مانند كرد،بلوچ،عرب،تركمن وساير اديان حق انتخاب شدن بعنوان رئيس جمهور را دارند؟ صرف نظر از رياست جمهوري در كابينه و پستهاي كليدي و حساس بخصوص در دستگاهايي مانند وزارت امور خارجه،دفاع و... تا چه اندازه اقليتهاي نژادي و مذهبي حضور دارند؟اصلا در استخدام و انتصاب در سطوح مختلف اداري فرصت هاي برابري براي همه در شرايط يكسان فراهم است؟
متاسفانه واقعيت هاي مستند بيانگر شرايط ووضعيت مطلوبي نيست.قوانين موجود اقلييتهاي ديني و مذهبي را از انتخاب شدن بعنوان رئيس جمهور محروم كرده است.اقدامات فراقانوني ونظارت استصوابي عملا حق انتخاب شدن وانتخاب كردن در انتخاباتي آزاد را از مردم سلب نموده است. فصل حقوق ملت وبرخي از اصول قانون اساسي مانند اصول 15،12و19و...بطور كامل اجرا نميشود. ورود اقليتهاي نژادي ومذهبي به كابينه و پستهاي كليدي تقريبا ممنوع است وسابقه وزارت و سفارت در كارنامه اين اقليتها بعنوان بخشي از ايرانيان اصيل ثبت نشده است. هنوز در گزينش ها و استخدام ها از نژاد و دين و مذهب پرسش ميشود. حقوق زنان در خانواده،اجتماع و نظام سياسي-اداري برابر با مردان رعايت نميشود. بنابراين و بدون ترديد براي تحكيم وحدت وتضمين امنييت و رعايت حقوق بشر، اصول ديني،انساني،اخلاقي و...در نظامي كه مدعي اسلام ناب محمدي و متكي به آراء مردم است تجديد نظر و اصلاح وضع موجود در ابعاد مختلف وبا توجه به آنچه كه آمد ضروري به نظر ميرسد.

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه

انتخابات هيئت نظارت مطبوعات در غياب مطبوعات كردي!


عبدالله سهرابي
در پي فراخوان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي انتخاب نماينده مديران مسئول عضو هيئت نظارت بر مطبوعات راس ساعت مقرر (ساعت 14 روز پنجشنبه 2/8/87) در سالن هنر مندان خيابان حافظ تهران حضور يافتم . باجمعيت انبوهي از مديران مسئول نشريات محلي وسراسري مواجه شدم براي رايزني و زمينه سازي انتخاب مدير مسئول مورد نظر به جستجوي مديران مسئول نشريات كردي ومناطق كرد نشين پرداختم .خوشبين واميدوار بودم كه از ميان اين جمعييت انبوه جمعي را از مناطق كرد نشين مي يابم پس از دقايقي كنكاش و پرس و جو حتي يك نفر را نيافتم . البته تعداد انگشت شماري مدير مسئول دولتي و غير دولتي داريم اما علت غيبت آنان مشخص نبود گرچه بود و نبودشان تاثيري در نتيجه انتخابات نداشت
بهر حال براي دريافت برگ راي خودم سراغ ميز طويلي رفتم كه به دليل كثرت تعداد مديران مسئول، اسامي را به ترتيب حروف الفبا به چندين قسمت تقسيم كرده بودند. بلاخره قسمت حروف سين و شين را پيدا كردم ابتدا كارت مدير مسئول را مطالبه نمودند ارائه دادم پس از مراجعه به ليست اثري از نام ومشخصات من نبود . وقتي موضوع را از طريق مديران ذيربط پيگيري كردم اعلام نمودند بدليل عدم انتشار روژهه -لات در سال جاري حق راي ندارم از آقاي ا سمعيلي و سپس براي اطمينان بيشتر از آقاي سروش از مسئولان اجرايي پرسيدم براي انتخابات امروز چند نفر حق راي دارند يعني مديران مسئولي هستند كه نشريات آنان در حال انتشار است ؟ گفتند: 1900 نفر. البته سايت امروز 2080 نفر را اعلام كرده است .با صرف نظر از سهم نشريات مستقل،دولتي ،احزاب و جريانات سياسي،تجاري و... وميزان استفاده آنان از اعتبارات كمكهاي دولتي؛به مديران اجرايي حاضر گفتم : هرجه جستجو كردم يك نفرمدير مسئول از استان كردستان و حتي ساير مناطق كرد نشين را نيافتم ، آخرين اميدم راي خودم بود كه حق راي دادن ندارم اين چه توزيعي است در سطح كشور؟ استان كردستان و مناطق كرد نشين چه نسبتي از نشريات كل كشور را دارند ؟ وچه سهمي از سوب سيدهاي دولتي را به خود اختصاص مي دهند؟
اميدوارم آقاي صفارهرندي وزيرمحترم فرهنگ و ارشاد اسلامي كه خود از پيشكسوتان روزنامه معروف وبا سابقه كيهان هستند پاسخ دهند.

۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

روژ، هه لات


بسيار خوشحال و خرسندم علي رغم همه ي تنگناها و موانع و نارساييها بار ديگر خبر انتشار مجدد هفته نامه روژهه لات را به مردم آگاه و فهيم و بويژه به انديشه ورزان و روشنفكران و جامعه فرهنگي- ادبي اعلام نمايم.

وقتي كه در دي ماه 1382 اولين شماره روژهه لات منتشر شد دوام و بقاي آن قابل پيش بيني نبود . به روال هميشه تاريخ در كنار حمايت و قدر شناسي مردم خوب و اگاهمان عده اي اندك تنگ نظر روژهه لات را وابسته به قدرت و ابزار و خوراك تبليغاتي انتخابات مجلس هفتم كه دو ماه بعد برگذار ميشد محسوب مي نمودنداما با رد صلاحييت من بعد از شماره هاي اول و دوم و تداوم انتشار آن تا 66 شماره در سخت ترين شرايط زمان ومكان و پس از آنكه بطور مكرر به پاي ميز محاكمه رفت همه ي تنگ نظري ها و بد بيني ها به خوش بيني مبدل شد .

خوشبختانه اكنون بعد از 2سال و اندي حكم تبرئه روژهه لات از ديوان عالي كشور دريافت وبا همت و همكاري شخصيت هاي نام آشنا وفعال و مجرب در عرصه مطبوعات آقايان دكتر توفيقي،دكتر خديو و دكتر جلالي زاده از امروز بر پيشخوان كيوسك روزنامه فروشي هاي مناطق كرد نشين قرار مي گيرد بر مبناي پيشينه و كارنامه قبولي خود ودر چارچوب منشور و راهبرد ها و رويكردهاي مورد توافق شوراي سياست گذاري بعنوان نشريه اي حرفه اي و مستقل از جريانات سياسي خارجي و داخلي وبخصوص در شرايطي كه مديران و دست اندركاران آن نه در قدرت سهمي دارندو نه در آستانه انتخاب شدن هستند ودرزمانيكه كمتر كسي امكان ويا اصولا آمادگي ريسك در ميدان پر مخاطره مطبوعات كردي رادارد بعيد بنظر مي رسد مانند روز هاي اول به وابستگي به جريانات سياسي و... متهم شويم.

بنابراين در چنين شرايطي بدون دغدغه و با اعتماد و اطمينان بيشتر با مردم سخن ميگوييم گرچه دغدغه ي شرايط سياسي-امنيتي حاكم بر جامعه مطبوعاتي ما را يك آن رها نمي سازد لذا بجاست كه از همه ي مردم وبطور خاص نخبه گان و روشنفكران و جامعه فرهنگي -ادبي انتظار حمايت و ياري مادي و معنوي داشته باشيم از رهنمودهاو پيشنهادات و انتقادات سازنده شما استقبال مي كنيم آماده در يافت پيامهاي شما از طريق ايميل هاي زير هستيم:




۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه

تبعيض

شعر زير از يك كودك آفريقايي است كه نامزد دريافت جايزه بهترين شعر سال 2005 بود.اين كودك به بهترين وجه تبعيض نژادي را به چالش كشيده است. ناگفته پيداست تبعيض تنها مختص سياهان نيست بلكه با نيم نگاهي انواع و اقسام آنرا در جوامع وبويژه در ممالك جهان سوم از جمله در كشور ما ايران به وضوح وبطور ملموس و مجسم مي بينيم. اگر امروز سياهان در آفريقاي جنوبي از بردگي به سروري رسيده اند؛اگردر اروپا و آمريكا سياهان براي رياست جمهوري كانديدا ميشوند كردها واهل سنت و سايراقليت ها در ايران نه تنها رياست جمهوري بلكه حق ورود به كابينه و تصدي برخي از پستهاي كليدي و حساس در دستگاهاي سياسي،امنيتي،نظامي و انتظامي را ندارند و....

واما شعر كودك آفريقايي:


When I born, I Black

When I grow up,I Black

When I go in Sun, I Black
When I Scared, I Black
When I sick, I black

And When I die, I still Black




And you White fella

When you grow up, you White

When you go in Sun , you Red

When you cold, you blue

When you scared,you yellow

When you sick, you Green

And When you die, you Gray



??And you calling me colored






۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

سرنوشت فعاليتهاي مطبوعاتي

قبل از صدور دستور جلب،در 21 شهريورماه سال جاري براي پرداخت جريمه نقدي در اجراي حكم صادره داد گاه كيفري استان كردستان به شعبه سوم اجراي احكام مراجعه نمودم .آنچه بيش از مجموع مراحل دادرسي و دادگاهي و پرداخت جريمه به جرم اقدامات مطبوعاتي وبيشتر از راي غير منتظره وخلاف رسالت هيئت منصفه مطبوعات استان كردستان كه راي به مجرميتم داده بودند موجب عذاب جسم و روانم شد معرفي به پليس تشخيص هويت براي ثبت و ضبط سابقه محكوميت كيفري بود .
ابتدا پس از كش و قوس والبته باحسن خلق و مساعدت افسر كارشناس آگاهي سنندج براي گرفتن عكس آماده شدم تابلويي حاوي شماره (كد)چند رقمي به گردنم آويختند كه تداعي كننده تصاوير مجرمين و محكوماني بود كه همواره در رسانه هاي جمعي همچون مناظري غمناك مشاهده مي كنيم البته اين بار نه بعنوان بيننده بلكه بعنوان محكوم كيفري وبا جرم اقدام عليه امنيت ملي و تماميت ارضي كشور از طريق مطبوعات. سنگيني اين تابلوي بد منظره را بر سينه و گردنم با گوشت و استخوان احساس مي كردم . پس از گرفتن عكس تمام رخ و انگشت نگاري سابقه كيفري ثبت شد.
ناخود آگاه سوابق سياسي و صحنه هاي انتخابات كه بي ارتباط با اين موضوع نيست در ذهنم بروز كردآن زمان ها كه بطور متوالي در دوره هاي مختلف هيئت هاي اجرايي و نظارت بر انتخابات بدون دلايل قانوني و سوابق كيفري صلاحيتم را رد مي كردند اكنون اين فرصت را يافته اند تا با استناد به سوابق كيفري با خيال آسوده وبدون عذاب وجدان (در صورت احساس گناه)آسانتر و سريعتر از فرايند انتخابات خارجم كنندوبه مردم نيز اعلام نمايند سابقه كيفري دارد .
راستي تفاوت متهمان و محكومان مطبوعاتي با محكومان ومجرمان اجتماعي و اقتصادي و ... چيست ؟ آيا ورود به عرصه پر خطر و پر هزينه مطبوعات آنهم بعنوان صاحب امتياز و مدير مسئول هفته نامه كردي-فارسي روژهه لات كه تحقيقا توانسته و مي تواند پاسخگوي بخش مهمي از نيازهاي سياسي وفرهنگي و... مناطق كرد نشين باشد آنهم در محدوديت وبلكه فقدان مطبوعات مستقل محلي مستحق چنين بر خوردي است ؟ آيا در صورت حيات و حضور مجدد در صحنه هاي انتخابات سوابق مطبوعاتي بعنوان حسن سابقه و پيشنيازي براي وكالت مردم تلقي خواهد شديا بعنوان سابقه كيفري و مجرميت صلاحيت نمايندگي مردم را از بين خواهد برد و اهرمي خواهد شد براي حذف ودر نتيجه انتصاب مهره هاي دست نشانده بعنوان نماينده مردم؟
پاسخ اين سئوالات را به آينده موكول مي كنم . آينده اي كه قابل پيش بيني نيست . چه بسا پويايي و تحولات زماني و متغيرهاي متعدد محيطي سوابق سياسي، فرهنگي و مطبوعاتي را نه بعنوان اهرمي براي رد صلاحيت بلكه بعنوان ضرورت وپيش نياز اجراي وظايف وكالت مردم محسوب نمايد يا به عبارت بهتر تشخيص و تصميم نهايي را به مردم واگذار كند.اميدوارم اگر من به چنين دلايلي از حق انتخاب شدن محروم شده ام ويا خواهم شد ده ها و بلكه صد ها نفر مشابه من در جاي جاي اين كشور به حقوق خود برسند واز آن مهمتر حق انتخاب به مردم بر گردد و به اميد روزي كه سرنوشت فعاليتهاي مطبوعاتي اينگونه نباشد.
عبدالله سهرابي
صاحب امتياز و مديرمسئول هفته نامه روژهه لات

۱۳۸۷ مرداد ۲۰, یکشنبه

راههای پیشگیری و مقابله با آتش سوزی جنگلها

مقدمه-
نقش منابع طبیعی وبویژه جنگلها در حیات و بقاء موجودات زنده وبخصوص انسانها برکسی پوشیده نیست این مهم همگام با رشد و توسعه جمعیت و شهر نشینی ازیک سو وتوسعه و پیشرفت، صنعت و تکنولوژی از سوی دیگر اهمییت فزاینده ای یافته است.امروزه معضلات زیست محیطی افکار جامعه جهانی را متوجه خود ساخته است .تغییرات جوی،گرم شدن تدریجی کره زمین ،افزایش گازهای گلخانه ای و آلودگیهای ناشی از افزایش جمعییت وتوسعه صنعت نه تنها دانشمندان وپژوهشگران بلکه مدیران سیاسی ممالک جهان را به تلاش و چاره جویی وادار نموده است دراین فرایند جنگلها بعنوان یکی از ارزشمند ترین سرمایه های ملی بیش از پیش در معرض خطرات و بلایا قرار گرفته است همانگونه شاهد و ناظر هستیم آتش سوزی عمدی وغیر عمدی جنگلها در ایران و بخصوص استان کردستان و شهرستانهایی مانند مریوان وسروآباد یکی از مهمترین عوامل نابودی این سرمایه ملی و انسانی است که با سوء مدیریت تشدید شده است لذا بدرستی وبنا به ضرورت با همت انجمن سبزچیای مریوان این همایش برگذار میگردد بنا به ماهییت موضوع این مقاله تلاش خواهم کرد با رویکرد کاربردی وعملیاتی راه کارهای عملی واجرایی ارایه نمایم.
فصل اول- کلیات
تاریچه و تشکیلات سازمان جنگلها و مراتع کشور-
این بخش برگرفته از کتاب تاریخ علوم منابع طبیعی ایران نوشته دکتر کریم جوانشیر می باشد . در سال 1299 وزارت فلاحت ، سازمانی ابتدایی را در جنگلهای شمال تشکیل داد . وظیفه این سازمان عبارت بوده از :
نقشه برداری جنگلها
تفکیک جنگلهای خالصه از شخصی و تعیین جنگلهای بکر و قابل استفاده از جنگلهای مخروبه و بوته زار
سازمان مزبور که ابتدا مقر ثابتی نداشت و بطور سیار انجام وظیفه می نمود از سال 1302 در شهر مشهد سر سابق بابلسر فعلی مستقر گردید .
سازمان جنگلبانی کشور در سال 1303 به شرح ذیل بوده است :
تشکیلات مرکزی مرکب بوده است از یک کارشناس «فندم هاگن» یک رئیس اداره «میرشمسی» یک مترجم «عزیز بکلو» و چند نفر کارمند .
تشکیلات مازندران و گرگان مرکب از سه مستحفظ و یک قراول جنگل تحت ریاست «هالن شریکو» که مرکز تشکیلاتی آن در بابلسر فعلی بوده است .
تشکیلات گیلان مرکب از سه نفر مستحفظ جنگل و یک قراول جنگل به ریاست «سرکارات» که مرکز تشکیلاتی آن شهر رشت بوده است .
دراواخر 1309 «لوئی نیکه» مستشار فرانسوی جنگل که اداره فلاحت استخدام شده به ایران آمده بود شروع به بازدید جنگلهای شمال نمود . پس از بازدید تغییراتی در وضع سازمان جنگلها داده شد .
در سال 1310 برحسب پیشنهاد نیکه «میرمنصور خمسی» و «هالن شریکو» از سمت خود برکنارشد
هدف و وظائف اساسی سازمان جنگلها و مراتع کشور در تشکیلات مصوب سال 1351 به شرح ذیل بوده است :
هدف-
حفظ و حمایت و احیاء و توسعه و بهره برداری از جنگلها و مراتع و اراضی جنگلی و بیشه های طبیعی و اراضی مستحدثه ساحلی و همچنین حفظ و حمایت و اصلاح خاکهای کشور و حفاظت آبخیزها
وظائف اساسی
حفظ و حمایت و حراست و بهره برداری از جنگلها و مراتع و توسعه جنگلها و مراتع دست کاشت و ترویج جنگلکاری و احیاء جنگلها و مراتع مخروبه
تأسیس و تشویق ایجاد مجتمع های صنعتی و بهره برداری از جنگلها و مراتع طبق قوانین مقررات مربوط
تهیه و اجرای طرحهای بزرگ جنگلکاری و جنگلداری و احیاء جنگلها و مراتع
تأسیس پارک های بزرگ و مجهز جنگلی
طرح و اجرای برنامه های آبخیزداری و حفاظت خاک
ایجاد مراتع و جنگلهای مصنوعی و تعلیم و تربیت کادر لازم برای انجام وظائف
ایجاد قوانین مربوط به جنگلها و مراتع ، خاک ، اراضی ساحلی و قوانین دیگری که با وظائف سازمان جنگلها و مراتع کشور بستگی داشته باشد .
بررسی در زمینه جنگل ، مراتع ، حفاظت خاک و آبخیزها و تثبیت شن های روان
معرفي ساختار سازماني-
ساختار سازماني اداره كل تشكيل شده است از مدير كل و 3 معاونت به شرح ذيل :
معاونت برنامه ريزي و پشتيباني
معاونت فني
معاونت حفاظت و امور اراضي
ادارات روابط عمومي – حراست – ترويج و مشاركتهاي مردمي – امور حقوقي – یگان حفاظت و نيز بازرسهاي فني و اداري بعنوان زيرمجموعه هاي مديريت مشغول فعاليت اند .
در حوزه معاونت برنامه ريزي و پشتيباني ادارات ذيل فعاليت دارند :
اداره طرح و برنامه
اداره امور مالي
اداره امور اداري و پشتيباني
در حوزه معاونت فني ادارات ذيل فعاليت دارند :
اداره جنگلداري و جنگلكاري
اداره فني و مهندسي
اداره مرتع و بيابانزدايي
اداره بهره برداري
در حوزه معاونت امور اراضي و حفاظت ادارات ذيل فعاليت دارند :
اداره حفاظت و حمايت
اداره استعدادیابی اراضی
اداره مميزي اراضي

? What is a wildfire

Wildfire is one of the most destructive natural forces known to mankind. While sometimes caused by lightning, nine out of ten wildfires are human-caused. "Wildfire" is applied to any unwanted and unplanned fire burning in forest, shrub or grass. More than 900 homes are destroyed by wildfires each year.


? How do wildfires spread
In combination, weather, topography and fuel supply determine how destructive a wildfire will be. A fire burns in a patchwork of intensity and as it spreads, it can even create its own weather patterns. Spreading into the crown of the tree, the fire nourishes itself with oxygen drawn from below (like a chimney). Hurled by the convective drafts, floating embers can ignite dry fuel far from the fire.
? Why has there been an increase in wildfires
Past fire suppression policies, including one of "total suppression," which allowed for the accumulation of fuel in the form fallen leaves, branches, and excessive plant overgrowth in forest and wildland areas have contributed to wildfires. In addition, there has been increasingly dry, hot weather, changing weather patterns across the United States, and increased residential development in the wildland/urban interface.
فصل دوم:راههای پیشگیری از آتش سوزی جنگلها-
”پیشگیری بهتر از در مان“ نه تنها ضرب المثل درستی در بهداست و درمان است بلکه در سایر بخشهای زند گی فردی و اجتماعی کارگشاست بدون تردید دراین موضوع نیز پیشگیری مهمتر و مطلوبتر از مقابله با آتش سوزی است به نظر میرسد ماهییت فعالیتهای پیشگیری نرم افزاری بعکس در بحث مقابله نوع اقدامات غالبا سخت افزاریست.به همین دلیل در پیشگیری نیازمند دقت وظرافت واتخاذ تدابیری هستیم برای تفهیم اهمییت مسئله وتغییر در رفتار جامعه.تغییر در رفتار جامعه نیز حاصل ومستلزم تغییر در نگرش جامعه است ودر یک سلسله ارتباط منطقی تغییر در نگرش نیز مستلزم تغییر در دانش است بنابراین در بحث پیشگیری بطور کلی در حوزه علوم انسانی در اولین گام با سه مقوله“ دانش“ ”نگرش“ ”رفتار“ مواجه هستیم ناگفته پیداست بزه کاری ها، کجروی ها،جرم وجنایات و...ومجموعه ی رفتارهای منفی معلول فقدان دانش و نگرش مثبت است موضوع پیشگیری از آتش سوزی جنگلها نیز از این قاعده مستثنی نیست حتی اگر عمدی وآگاهانه ویا سیاسی وامنیتی باشد. تحول در دانش وبینش ورفتار نه تنها در علوم اجتماعی و تربیتی بلکه در احکام ومعارف اسلامی مورد تاکید قرار گرفته است کما اینکه خداوند سبحان در صوره رعد آیه 11 میفرماید ”خداوند سرنوشت هیچ قومی تغییر نمی دهد مگر آن قوم سرنوشت خود را تغییر دهند“
البته کارفرهنگی- آموزشی پر هزینه وزمانبراست واز آن مهمتر متاثر از شرایط سیاسی- اقتصادی است به قول معروف شکم گرسنه خدا را نمی شناسد وقتی مردم سوخت کافی نداشته باشند چوب جنگل می برند وقتی در آمد کافی ندارند از جنگل زمین می سازند ویا برای تامین امنییت جنگل را از بین میبرند لذا همه ی بخشهای جامعه در ارتباطی سیستماتیک بر همدیگر اثر می گذارند وااینجاست که کار پیشگیری از آتش سوزی جنگلها مشکل می شود بااین حال وبا توجه به نکاتی که اشاره شد راهکارهای زیر پیشنهاد می گردد:
1-تشکیل سمینارها و جشنواره هاو اجتماعات و... در مقاطع مختلف زمانی با شرکت اشخاص با نفوذ مناطق روستایی (بویژه مناطق هدف)
2-انجام تحقیقات کاربردی به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز
3- تهیه وتدوین مواد خواندنی و آموزشی،لوح های فشرده،عکس وپوستربر اساس نتایج سمینارها و تحقیقات انجام شده با محتوا و پیام های آموزشی در خصوص اهمییت وفواید و ضرورت حفظ ونگهداری از جنگلها
4-اجرای آموزشهای رسمی و غیررسمی به منظور انتقال یافته ها وپیامهای آموزشی در صورت امکان در قالب آموزشهای رسمی وزارت آموزش وپرورش و نهضت سواد آموزی و توسط NGO ها و افراد علاقه مند
5-انتقال پیامها بوسیله رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون،مطبوعات و...
6-تشکیل کانونهای جنگلبانی در سطوح مرکز،استان،شهرستان،بخش و روستا با عضویت اشخاص حقوقی و حقیقی واجد شرایط(در مرکز وزرای جهاد کشاورزی،کشور،اموزش وپرورش ،رییس سازمان جنگلها و مراتع،رییس کمسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی،در استان: استاندار،رییس سازمان جهاد کشاورزی، رییس سازمان آموزش و پرورش، رییس منابع طبیعی،2نفر از نمایندگان استان،در شهرستان:فرماندار،رییس جهاد کشاورزی،رییس آموزش و پرورش رییس منابع طبیعی،نماینده شهرستان در مجلس،دربخش:بخشدار،رییس شورای بخش،رییس منطقه آموزش و پرورش،امام جمعه مرکز بخش،در روستا:اعضای شورای روستا،رییس هر کدام از مقاطع تحصیلی روستا،امام جماعت روستا اجرایی کانونهای جنگلبانی.
8-ارزیابی از عملکردها در پایان هر سال وباز خورد در فرایند اجرایی
7-تهییه اساسنامه و شرح وظایف و دستورالعمل های اجرایی کانونهای جنگلبانی
.
نقش NGOها ومردم -
آنچه تحت عنوان کانون های جنگلبانی پیشنهاد گردید ویا تاریچه و ساختار سازمانی سازمان جنگلها و مراتع کشور بیان شد با این فرضیات بود که دولت و سازمانهای رسمی بر اساس قانون و مقررات ووظایف سازمانی خود عمل می کنند اما آنچه رخ داده است واکنون شاهد این تراژدی غم انگیز هستیم سوء مدیریت وعدم انجام اقامات قانونی و اساسی است
اینجاست که نقش سازمان های غیر رسمی یا همان NGO ها والبته با مشارکت مردم بعنوان یک ضرورت برای پیشگیری و مقابله با آتش سوزی جنگلها مطرح می گردد
شاید بزرگترین مزیت سازمانهای مردمی وغیر دولتی را بتوان در 2مورد خلاصه کرد اول: انگیزه و علاقه دوم: آزادی از قید وبند های بروکراسی اداری
با یک تعریف ساده می توان گفت : سازمانهای غیر رسمی سازمان هایی هسنتند متشکل از تعدادی افراد که با اسنفاده از منابع انسانی و مادی موجود فارغ از ساختار و وظایف مدون اداری بصورت آژاد و داوطلبانه وبا علاقه و انگیزه برای تحقق اهداف مشترک خود فعالیت می کنند
لذا موء لفه های انگیزه،علاقه مندی،هدفهای مشترک،وعدم محدودیت اداری و آزادی عمل (درصورت امکان) موفقیت این سازمانهارا به اثبات رسانده است کما اینکه این سمینار واقدامات مداوم برخی از NGO های مریوان و ضعف عملکرد دستگا های موجود دلیلی بر این واقعیت است
بنابراین با اصلاح بند 6 که به شکلی بروکراتیک برای تشکیلات رسمی پیشنهاد شده بود وانطباق آن با شرایط وماهیت سازمانهای غیر رسمی ، بقیه راهکارها را می توان دردستور کار اینگونه سازمانها قرار داد
بنابراین تشکیلات مردمی نیز میتواند تحت عنوان کانون ویا هر عنوان دیگری در بخش پیشگیری با هماهنگی وسازماندهی وبکار گیری امکانات مادی و انسانی وبخصوص از طریق مشارکت مردم، راهکارهای فوق را دنبال نماید.
فصل سوم – راههای مقابله با آتش سوزی جنگلها-
همانگونه گفته شد بدلیل اهمییت و اولویت پیشگیری نسبت به درمان در بحث مقابله صرفا با مجموعه ای از اقدامات عملیاتی برای مهار آتش سوزی سروکار داریم لذا با پرهیز از اطاله کلام راه کارهای زیر توصیه میگردد:
1- تشکیل ستاد بحران-
این ستاد با عضویت اعضاء کانونهای جنگلبانی که در بحث پیشگیری اشاره شد وشهردار و رییس آتش نشانی شهرستان بصورت دائمی وبصورت ویژه در فصول گرما تشکیل میگردد بدیهی است شرح وظایف ،دستورالعمل و برنامه عملیاتی از ملزومات ستاد بحران است که ظرف مدت یک هفته از زمان تشکیل ستاد تهیه و تدوین خواهد شد.
2- مدیریت بحران -
ستاد بحران زمانی کار ساز است که با مدیریت بحران اداره شود وگرنه شاهد وضع موجود خواهیم بود مدیریت بحران علاوه بر اجرای وظایف مدیریت شامل: برنامه ریزی،هماهنگی،سازماندهی،بکارگیری بهینه منابع و امکانات ،نظارت وکنترل و ارزیابی، باید واجد شرایط ویژه ای مانند قدرت ،قاطعییت، سرعت عمل ،تاثیر گذاری و...باشد
3-تشکیل گروهای عملیاتی-
گروهها وتیمهای عملیاتی سربازان وکماندو هایی هستند برای اجرای عملیات مهار آتش سوزی .لذا انتخاب آنها با رعایت شرایت فیزیکی و روانی بسیار موء ثراست انگیزه و تعهد و اعتقاد و...که از ویژگیهای سازمانهای مردمی بود از مهمترین شرایط این گروهاست

4-آموزشهای تخصصی-
در عصر دانش و تکنولوژی برای انجام امور ساده نیز مهارت و تخصص مورد نیاز است لذا برای مهار آتش که پر خطر وزیان آور است آموزشهای ویژه از ضروریات است.
5-تامین امکانات مالی،تدارکاتی،ماشین آلات و نکنولوژی-
بدیهی است عملیات مهار آتش نیازمند امکانات ویژه است دستگاهای دولتی ذیربط بر اساس ماموریت ورسالت سازمانی اعتبارات و امکانات نسبی در اختییار دارند ضمن قبول عدم کفایت آنها وضرورت تامین امکانات واعتبارات مورد نیاز استفاده بهینه از امکانات موجود صورت نگرفته است
6-رابط های مناطق روستایی-
گرچه آحاد مردم با احساس مسولیت رابطین روستایی هستند اما برای کانالیزه کردن جریان اطلاع رسانی در هرروستا یک نفر داوطلب وفعال وعلاقه مند بعنوان رابط تعیین میگردد تا بطور مستمر با ستاد بحران در ارتباط و اطلاع رسانی باشد
7-تعامل وارتباط و هماهنگی ستاد بحران با مردم مناطق روستایی از طریق تشکیل سمینار،مراسم های مختلف ،جلسات عمومی و... و جلب نظرو حمایت عملی و مادی ومعنوی و همه جانبه آنان در زمان وقوع آتش سوزی .
?how are wildfires battled
Wildland firefighters are faced with the difficult task of containing the sprawling blazes while withstanding intense heat, poor visibility and perils of the wilderness. A combined effort of agencies within the Department of Agriculture and the Department of the Interior includes thousands of full-time firefighters and volunteers, a fleet of engines, planes and helicopters and an array of technology ranging from infrared imaging to shovels.
نتیجه گیری:
1- بحران زیست محیطی مهمترین معضل جهانی ومنطه ای و محلی است.
2- آـتش سوزی جنگبها یکی از مهمترین مشکلات محیط زیست است.
3-مبارزه با آتش سوزی جنگلها را می توان به دو بخش پیشگیری ومقابله تقسیم کرد که بخش پیشگیری مقدم بر مقابله است.
4- تحقیقا وبر اساس شواهد موجود دستگاهای دولتی به وظایف خود در قبال آتش سوزی جنگلها عمل نکرده اند.
5-برای پیشگیری و مقاله با آتش سوزی جنگلها باید بطور تشکیلاتی کانونهای جنگلبانی (جنگلداری)و ستاد بحران را با مشارکت بخشهای دولتی و مردمی تشکیل داد.
6-NGO ها و مردم بدلیل انگیزه ، احساس مسولیت،فعا لیتهای داوطلبانه و آگاهانه و... در پیشگیری و مقابله با آتش سوزی جنگلها نقش بهتر وبیشتری داشته اند ولازم است با سازماندهی و برنامه ریزی بیش از پیش اقدام نمایند.

منابع داخلی-
1- وب سایت سازمان جنگلها و مراتع کشور
2- انتخاب عکسها از:
وب سایت مریوان گالری
وبلاگ کانون سلامت ژین مریوان
وبلاگ انجمن هوژان
وبلاگ جنگلبان
منابع خارجی-
WWW.SMOKEYBEAR .COM
WWW.CBS
NEWS.COM
گذشتگان به ما بخشیدند ما نیزبه آیندگان اهداءکنیم
از توجه شما سپاسگزارم
عبدالله سهرابی
Sohrabi337@gmail.com
www.sohrabi137.blogspot.com

۱۳۸۷ تیر ۱۸, سه‌شنبه

چه بگم که ناگفتنش بهتر است

عبدالله سهرابی
در این روزها گفتن و نوشتن هزینه بالایی دارد بخصوص در شرایطی که یکی از مهمترین مصوبات مجلس تازه کار و تازه نفس ، طرح کلی و قابل تفسیر امنیت روانی جامعه است .من هم هیچ علاقه ای به اعدام و رفتن به سلولهای انفرادی ویا به جمع معتادان و بزه کاران را ندارم، ضمن اینکه مسئولیتهای خانوادگی و تقبل و تحمل هزینه های تحصیلی فرزندانم را جدا از مسئولیتهای مدنی نمی دانم.
از سوی دیگر هزار گفته و نوشته چون یک کردار نیست،آنهم در جامعه ما که همه تئورسین سیاسی-اقتصادی هستند،اما همچنان اندر خم یک کوچه ایم.
بهرحال عصر روز گذشته (هفده هم تیر ماه 87) در یکی از استخرهای تهران با سه جوان کرد تکابی آشنا شدم ،بعنوان کارگر فصلی و برای تامین هزینه های تحصیلی مشغول کارهای خدماتی بودند بسیار ابراز محبت کردند بخصوص یکی از آنان خیلی کنجکاو بود وگفت: شما از نمایندگان سابق مردم کردستان هستید وCDهای شمارا دیده ام ،از شغل فعلی ام پرسید، گفت: گمان نمی کنم به شما مقام ومسئولیت بدهند ولابد باز هم رد صلاحییت شده اید و...
در پایان سانس به صرف چای دعوتم کردند در اطاقکی در گوشه ی استخر که از طریق پنجره ای بطور مستقیم تحت تاثیر رطوبت سونا و جکوزی قرار داشت ،زندگی می کردند.صحبتها و چای صمیمانه و شیرین و دلچسب بود . گفتنیهای زیادی داشتند. یکی از آنان گفت: چه تفاوتی با جوان های تهرانی داریم که اکثرا با ماشینهای مدل بالا مشغول تفریح وخوشگذرانی هستند.آنان با پایینترین رده ی شغلی مسائل سیاسی-فرهنگی را تجزیه و تحلیل میکردند. از فرو ریختن ساختمان 7 طبقه سعادت آباد و کشته شدن جمعی کارگر جوان نه تنها مطلع بودند بلکه از اینکه به دلیل کوتاهی و سوء مدیریت مسئو لان ذی ربط جمعی جوان آنهم اکثرا دانشجو که برای ادامه تحصیل مانند خود آنان ناچار به انجام کار عمله گی بودند وبا بدنی خسته و خوابی عمیق در زیر آهن و آجر مدفون شدند بسیار متاسف و متاثر بودند. از عدالت و برابری و رفع تبعیض سخن می گفتند.
راستی میدانید تقریبا در همه ی میادین میوه و تره بار تهران بزرگ نیازی به زبان فارسی در هنگام خرید نیست ،اگر باور ندارید امتحان کنید در مجموع همه کارگران جوانان تحصیلکرده مناطق کرد نشین وبه ندرت آذری هاو لرها هستند .
پرسشی که مطرح است ،علی رغم وجود معادن و منابع غنی و به قول اقتصاد دانان با وجود عوامل تولید شامل نیروی کار، سرمایه و مواد اولیه علت مهاجرت این جوانان چیست؟ تا کی ادامه دارد؟
وظیفه دولت چیست؟ در آمدها وبخصوص مازاد در آمدهای ناشی از فروش نفت چه کاربردی دارد؟ سرمایه داران محلی بعنوان بخش خصوصی که یک شبه ملیاردر شده اند چه نقشی دارند؟
همه بخوبی میدانیم جمع آوری و انباشت سرمایه مدیون جامعه است وباید بخشی از آن برای ایجاد توازن وبه عبارت دیگر تسریع و تسهیل در فرایند توسعه اقتصادی و رفع فقر و محرومییت به جامعه وبویژه برای حمایت از اقشار محروم برگردد کما اینکه در جوامع پیشرفته و توسعه یافته از یک فوتبالیست تا کسانی مانند بیل گیتس مدیرمایکروسافت بخش عمده ای از درآمد خود را صرف کارهای اجتماعی،فرهنگی وامور خیریه می کنند؟ ما چقدر؟وچگونه؟

۱۳۸۷ خرداد ۸, چهارشنبه

آش همان آَش وکاسه همان کاسه

در شب وروز گذشته صدا وسیما با آب وتاب مجلس هفتم را بدرقه واز مجلس هشتم استقبال کرد تفاوت رفتار و برخورد با مجلس ششم که مورد نفرین و غضب اقتدارگرایان قرار گرفت کاملا آشکار بودضمن اینکه در شرایط تورم وفشار طاقت فرسا بر اقشار فقیر و محروم شادی وشعف و اختصاص یک جلسه علنی به حاشیه ها وعکسهای یادگاری و صرف نظر کردن از استیضاح وزیر بازرگانی هر شهروند ژرف اندیش را متاثر ساخته است با این وضع چند پرسش اساسی در ذهن مردم وبویژه نخبه گان جامعه مطرح است:
1- مفهوم دمکراسی چیست؟

2-نظام پارلمانی چه شرایط و چه الزاماتی دارد؟

3-چقدر اصول و معیار های دمکراسی و انتخابات آزاد در اجرای انتخابات مجلس در ایران رعایت می شود؟

4 -در انتخابات مجالس هفتم و هشتم تا چه اندازه حقوق انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان(کاندیداها و مردم ) رعایت شده است؟

5 - چه نمره ای باید در کارنامه مجلس هفتم ثبت کرد؟وچه انتظاری از مجلس هشتم میرود؟

6-کسانی که با شعار اصلاحات ودر غیاب چهره های شاخص اصلاح طلبان وارد مجلس شده اند چه اندازه به شعارهای انتخاباتی که آنها را روانه مجلس کرد پایبند خواهند بود؟

7-وظایف ویژه نمایندگان کردستان در قبال فضای سیاسی-امنیتی و انواع تبعیض ها واساسا اصول اجرا نشده قانون اساسی چیست؟

وده هاسئوال بی پاسخ دیگر.

خلاصه امروز از رادیو شنیدم اقتدارگرایان بر اساس تصمیم قبلی باتغییر رییس مجلس و تقریبا ثبات دیگر اعضای هیئت رئیسه راه بن بست مجلس هفتم را ادامه میدهند.

گرچه جوجه را آخر پاییز می شمارند اما سالی که نیکوست از بهارش پیداست .
بهرحال از هرچه بگذریم سخن از دوست خوش تر است .شهرهای مرزی ومناطق عملیاتی ومحروم مانند مریوان وسروآباد که طی سال از جان و مال خود مایه گذاشتند چه سهمی از نفت 130 دلاری خواهند داشت؟ در مجلس هفتم
چه طرحهای ملی زیربنایی وارد فازاجرایی شد ؟ودر مجلس هشتم چه جایگاهی در فرایند توسعه سیاسی،فرهنگی واقتصادی خواهیم داشت؟
عبدالله سهرابی
نماینده مردم مریوان و سروآباد درمجلس ششم





۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

شهر و شهروند


شهر و شهروند
محمد شعباني[1]

نوشته­اي كه پيش رو داريد به قصد تخريب و اهانت به شخص خاصی نگارش نشده و یک كاوش علمي مبتني بر كار ميداني هم نيست؛ بلكه هدف از نوشتن آن تنها ایجاد انگیزه برای کاوش بیشتر و آشنايي دادن خواننده به برخي از مفاهيم شهر و شهرسازي و روشن نمودن نكاتي است در خصوص مسايل شهري مريوان كه چند روز پيش در مطلبي تحت عنوان «مدیریت شهری در مریوان» نوشته شده به قلم آقاي آرام ويسي، در سایت کانون سلامت ژین مشاهده نموده­ام؛ بنابراین نوشته حاضر در قالب مقاله­ايي با فرمت معمول آن نيست.
باوجود تمام نارسائي­هايي كه در نوشته آقاي ويسي به چشم مي­خورد، جسارت ايشان را كه حساسيت نشان داده، قلم به دست گرفته و مطلبي در رابطه با محل زيست و شهر خود نوشته­اند و نشان از دلسوزي ايشان دارد، قابل ستايش مي­پندارم. ليكن بايد گفت كه متاسفانه مطلب ايشان علاوه بر اينكه با معيارهاي سنجش علمي كمترين همخواني را ندارد، از هرگونه اظهار نظر منطقي نيز بي­بهره می­باشد. به چنين شهروندان دلسوزي توصيه مي­نمايم چنانچه به جای دست بردن به قلم، به ارشاد شفاهي پرداخته و عملاً وظايف شهروندي را در خود و خانواده و اطرافيان خود نهادينه نمايند، مهمترين اثر را در محيط زيست و شهر خود خواهند گذاشت و بسيار جاي تقدير و ستايش خواهد بود.
بايد به اين همشهري عزيزم و نيز خطاب به مدیریت محترم سایت «ژین» كه سایت سودمند و زيبايي را مديريت نموده و اينگونه مطالب را منتشر ميكنند يادآور شوم كه چنانچه هدف شخص، نوشتن مطلبي در قالب­بندي (format) علمي بوده و در آن از چكيده، مقدمه، بيان مساله، مفروضات، اهداف، انگيزه و روش تحقيق سخن به ميان آورده باشد، لازم است قبلاً با مفاهيم هركدام از اين مقولات آشنايي نسبي داشته و بداند كه مثلاً چكيده، نسبت به متن اصلي چگونه قرار گرفته و به چه شكل و محتوا و شامل چند كلمه و پاراگراف باشد؛ نوشته آقاي ويسي از اين حيث محل ايراد و اشكال فراوان است.
گذشته از بحث شكلي و فرمت مطلب مورد اشاره، از نظر محتوا نيز مطلب مذكور بسيار ضعيف بوده و چنين به نظر مي­رسد كه ايشان در باب مسائل شهري مطالعات آنچناني نداشته و با مفاهيم عميق شهرسازي، برنامه­ريزي شهري و مديريت شهري بيگانه ميباشند. جناب آقاي ويسي در نوشته خود تعاريف مشخص و قابل قبولي از شهر، شهروند، مديريت شهري، بافت شهري، بهداشت شهري و مفاهيمي از اين قبيل ارائه نداده و صرفاً به آوردن اسامي و عباراتي از اين دست اشاره نموده، برخی معضلات شهری را بسیار اغراق­آمیز توصیف نموده و به انتقاد از شهر و شهروند و مديريت شهري (شهردار) پرداخته­اند و متاسفانه مانند بسياري از منتقدين ديگر نه تنها هیچگونه راهكار نظري و يا عملي ارائه نكرده­اند بلکه از لابلای عبارات ایشان بوی اهانت به شهروندان نیز به مشام می­رسد.
كاك آرام با آوردن كلمات، عبارات و جملاتي همچون: «...مقاصد سازمان...»، «...بهداشت هوايي...»، «... شهرونداني كه الكي نام شهروند به آنها داده شده...»، «شهر كانون اصلي حمل و نقل است...»، «شهر اشيايي است كه ميتواند مورد تملك و تمسخر قرار گيرد...» و بسياري عبارت ديگر از اين دست، نشان داده­اند كه آشنايي ايشان با مفاهيم شهرسازي در حال حاضر ضعيف و خام است.
البته ايراد به نوشته مذكور دليل بر نبود مشكلات و نارسائيهاي شهري در شهر مريوان نيست بلكه برعكس همه ما حتي به عنوان يك شهروند ساده و نه يك شهرساز، به هر گوشه­اي از اين شهر كه نگاه كنيم، انبوهي از كمبودها و نارسائيها و نابسامانيهاي شهري را در اين شهر كوچك مي بينيم كه نمود آنها نشاني است گويا و غير قابل انكار براي نبود يك مديريت شهري كارآمد پايدار در طول سال­هاي عمر اين شهر. به عبارتي آنچه از چشم­انداز و کالبد كنوني شهرمان به چشم مي­آيد نشان مي­دهد كه مديريتي متفاوت و گونه­گون از سلايق مختلف در دوره­هاي مختلفي از حيات اين شهر در آن حكمراني كرده و از مديريت شهري (به جز يكي دو دوره کوتاه) تنها جمع آوري زباله­هاي شهري را (آنهم به صورتي ناقص) مي­دانسته­اند. به تاكيد اگر به جز اين بود، هم اكنون شاهد سكونتگاه­هاي خودرو در حواشي شهر، جاده هاي خاكي منتهي به شهر، محلات نامنظم، اراضي كشاورزي نابود شده در حواشي شهر، بازار ناهماهنگ و درياچه­اي بي­رونق و در حال نابودي نبوديم. مشكل آنجاست كه هر كس كه كتابي خواند و يا بدتر از آن، هر كس كه رابطيني يافت و بر كرسي مدیریت شهرمان نشست، چنان مي­انديشد كه هرآنچه او مي­گويد حق است و صواب و ديگران بر طريق ناصواب و نابلدند!
به نظر می­رسد که در مديريت محيط و شهر خود هنوز ياد نگرفته­ايم كه مشاركت جو باشيم و از تخصص ديگران و خبره­هاي موجود در هر زمينه و موردي مشورت بگيريم و اين مي­تواند چند دليل داشته باشد: 1. وجود صفت غرور و خودپسندی در شخصيت مدير، 2. وجود زمينه و نيت فساد مالي و مخفي كاري و 3. عدم آشنايي با الفباي مديريت. از سوي ديگر به عنوان شهروند نيز عادات شهري پسنديده و مترقي گذشته­هاي خود را از ياد برده و در راه يادگيري آموزه­هاي نوین و امروزی نيز توفيقي نيافته­ايم. هنوز شهروندان قديمي اين شهر، خوب به ياد دارند كه چگونه خانم­هاي شهرنشين هر روز صبح زود و يا آخرهاي شب پس از ديد و بازديدهاي شبانه، حريم خانه خود در كوچه را آب پاشي نموده و جارو مي­كردند؛ و به اين ترتيب از طريق انجام وظايف فردي، يك مشاركت عمومي شكل گرفته كه در نتيجه آن كل كوچه­هاي شهر تميز و باصفا مي­نمود.
البته بايد اذعان كرد كه برخي از معضلات شهر ما در ميان همه شهرهاي كشور عموميت داشته و تنها مختص به شهر مريوان نيستند. از یکصد سال پیش در این کشور نهادي به نام بلديه يا شهرداري امروزي برپا نموديم تا محيط شهريمان را مهياي سكونت آرام­بخشي بنمائيم، ليكن قوانين ناكارآمد و غيرشفاف از يك طرف و سپردن هرگوشه­اي از عرصه مديريت پهناور شهري به سازماني و نهادي و ضعف در همه جوانب اجرائي برنامه­هاي شهري، تاكنون موانعي جدّي بر سر راه اين مهم بوده­اند.
برادر من؛ شما در پاراگرافي كه بحث از مهاجرت كرده­ايد، مريواني­هاي به قول خود «اصيل» را چنان با «فقرا» برابر نموده­ايد كه گويي مهاجرانِ وارده به اين شهر، جلو آنان را سد كرده و قدرت تجارت، بازرگاني و يا صنعتگري (البته اگر باشد!) را از آنان گرفته و در نتيجه فقير شده­اند!
تا آنجايي كه دانش بنده قد مي­دهد در شهر اصولاً بحث اصيل و غير اصيل جايي ندارد و آنچه كه در افواه عموم باب شده است، فاقد توجيه علمي است. از ديدگاه صاحبنظران در مسايل شهري و خصوصاً جغرافيدانان شهرشناس، شهرها همانند موجودات زنده متولد مي­شوند، رشد و نمو دارند، پير مي­شوند و سرانجام محتمل است كه بميرند. آنهايي كه به ساكنان اصيل شهرت يافته­اند همان ساكنين اوليه شهرها هستند كه ممكن است بر اساس پايگاه فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي خود، به مرور زمان چندين بار در همان شهر جابجا شده و يا به نقاطي خارج از آن شهر مهاجرت نمايند.
اصولاً محيط­هاي شهري، دربرگيرنده محلات خاص و يا به عبارت بهتر مناطق شهري متفاوت و گوناگون مي­باشند و هر كدام ممكن است كاركردهاي خاصي داشته باشند كه با ساير قطعات متفاوت باشند. به طور كلي در منطقه­بندي شهري(Urban zoning) با توجه به كاركرد مشخص هر منطقه، شهر به مناطق صنعتي يا كارگاهي، خدمات اداري، تجاري، مسكوني و ... تقسيم مي­شود. در داخل مناطق مسكوني شهرها، بحث جدايي گزيني اكولوژيك مطرح مي­شود كه خود نتيجه و بازتابي است از پارامترهايي چون درآمد خانوار، پايگاه اجتماعي، وابستگي­هاي قومي، نژادي و مذهبي شهرنشينان.
در شهرهاي كوچكي همچون مريوان جدايي گزيني اكولوژيك، بيشتر ناشي از مسائل اقتصادي و در نهايت قومي و قبيله­اي است و شكل گيري محلاتي تحت عناوين بهاران(با منشاءاقتصادي) بلچه سوريها، اوراميها، ميانه ايها و سردوشيها(با منشاء قومي و قبيله­اي) از نمونه­هاي بارز اين پديده در شهر مریوان مي­باشد.
در جایی نیز نویسنده محترم با همان کلام همراه با اغراق خود به «اسکیت سواران و دوچرخه سواران» اشاره می­کند و تو گویی که اینها بسیار برای حیات شهری خطرناک و مضر هستند؛ غافل از اینکه در دنیای پر هیاهوی شهری امروز و رواج خارج از گنجایش انواع اتومبیل­ها در شهرها، این یکی از آرزوهای دست نایافتنی برنامه­ریزان شهری است که شهروندان در آمدوشدهای روزانه و کوتاه خود از این وسیله نقلیه تمییز (دوچرخه) استفاده نمایند.
در خاتمه آرزو می­کنم که در آینده شاهد نوشته­های با محتوای علمی بیشتری از همشهریان فاضل و دلسوز خودمان باشیم.


تهران- اردیبهشت 87
ایمیل: mshabani32@yahoo.com


[1] . كارشناس ارشد برنامه­ريزي شهري و منطقه اي

۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

طلوع و غروب روژهه لات

دوران نمایندگی مردم در پارلمان فرصت و موقعیت تاریخی برای پیگیری اهداف و دفاع از خواسته هادرابعاد وزمینه های مختلف سیاسی،فرهنگی،اجتماعی ،اقتصادی و...است.وقتی در یک فرایند پرفرازونشیب و نفس گیر،پس از ردصلاحیت ها علی رغم فشارها وکارشکنی ها وارد مجلس ششم شدم بخوبی واقف بودم این فرصت تاریخی آسان وارزان بدست نیامده است که آسان وارزان از دست برود.درنتیجه همگام وبه موازات فعالیتهای عمومی وزیربنایی با علم به ضرورت واهمیت نشریات کردی در توسعه سیاسی -فرهنگی بویژه در شرایط موجود،با تکیه بر پیشینه فرهنگی-آموزشی خود درخواست صدور مجوز هفته نامه کردی-فارسی را با عنوان روژهه لات به مقامات مسئول ارائه دادم. فضای نسبتا مطلوب دوران اصلاحات موجب صدور مجوز شد.
کمبود امکانات مالی-تدارکاتی ازیک طرف و مشاغل وسیع و نامحدود نمایندگی مردم از طرف دیگر راه اندازی روژهه لات را با تاخیر روبرو ساخت بعلاوه مصمم به انتشار نشریه ای وزین و پرمحتوا با تیم حرفه ای توانمند بودم.سرانجام هیئت تحریریه کم تعداد با کمترین منابع مالی تدارکاتی فعالیت خودرا آغاز نمود.
طلوع روژهه لات در اوایل دی ماه 1382 خاطره بیادماندنی وزینت بخش کیوسک روزنامه فروشی های مناطق کردنشین شد. دیری نپایید در میان نخبه گان،اندیشه ورزان وروشنفکران در مناطق کردنشین بلکه درسطح ملی وخارج از مرزها جایگاه خود را یافت واز همان ابتدا به جمع مطبوعات مجلس شورای اسلامی پیوست نه تنها نمایندگان کرد بلکه مورد استقبال اعضای دیگر فراکسیون های جریان اصلاحات قرار گرفت.
روژهه لات بصورت دو هفته نامه بارویکرد سیاسی-فرهنگی وبامحتوای علمی -ادبی-فلسفی وبا استفاده از متدهای مدرن ونوین روند رو به رشد وتکاملی خود را آغاز کرد.با وجود تحولات سیاسی وقلع و قمع اصلاح طلبان وفراکسیون نمایندگان کرد مجلس ششم راه صعب العبور خود را ادامه داد وبا استفاده از شبکه انترنت امکان دست رسی همگان به همه ی محتواو صفحات آن فراهم شد.تا اینکه در اسفند 83 با شکایت نیروی انتظامی استان وبه اتهام اقدام علیه امنیت ملی بعنوان صاحب امتیاز و مدیر مسئول به دادسرای عمومی سنندج احضار شدم. دفاعیات مستند و مستدل موجب تبرئه من و هفته نامه شد
در مهر ماه 1385 هیئت تحریریه بازداشت وغروب زود هنگام روژهه لات فرا رسید گرچه ابتدا اتهامات متهمان مالی بود اما دیری نپایید پرونده ای تحت عنوان مدیرمسئول و صاحب امتیاز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی وترویج ناسیونالیسم کردی تشکیل و پس از پنج بار احضار وطی مراحل دادرسی ودادگاهی سرانجام دادگاه نهایی با حضور هیئت منصفه وقضات و مستشاران ونماینده دادستان و وکیل مدافع ومتهمان وبا حضور اندک خبر نگاران در 15 بهمن ماه 1386 تشکیل شد رییس دادگاه ضمن ایجاد فضای مطلوب وتامین حقوق متهمان پس از حدود پنج ساعت ختم جلسه را اعلام تا هیئت منصفه رای خودرا مبنی بر مجرمیت متهمین اعلام نمایند گرچه بنا شد پس از یک هفته رای دادگاه ابلاغ شود اما به نیمه دوم فروردین ماه 87 وپس از انتخابات مجلس هشتم موکول شد! حکمی که علاوه بر جریمه نقدی متهمان لغو امتیاز روژهه لات را بهمراه داشت در این فرایند ذکر چند نکته قابل توجه است:
1-در دنیای بدون مرز امروزودر عصر IT و انترنت که دست رسی به اطلاعات با هر کمیت وکیفیتی برای همگان به سهولت امکان پذیر است توقیف مطبوعات آنهم از نوع کردی که با وجود زمینه های فرهنگی وحضور نخبه گان ومحدودیت شدید نشریات محلی ،ودرشرایطی که کمتر کسی امکان وتوان واصولا جرات ورود به حوزه مطبوعات را دارد چگونه میتوان توجیه کرد.ضمن اینکه تامین نیازهای فرهنگی و مطبوعاتی در داخل مرزها برای امنیت و حیثیت نظام جمهوری اسلامی بسیار بهتر از جستجوی آنها در آنسوی مرزهاست.
2-ورود به حوزه های سیاسی،فرهنگی و مطبوعاتی مستلزم آمادگی برای محاکمه وچشم پوشی از رفاه و محرومیت از مقام و موقعیت اداری است .این واقعیت نه تنها در مورد نمایندگان مجلس صادق است بلکه علاوه بر موارد فوق رد صلاحیت وخروج از پروسه انتخابات را نیز بهمراه دارد در حقیقت این دسته از نمایندگان بطور مضاعف و همزمان با دو نوع محکومیت روبرو می شوند یکی در دادگاه و دومی در شورای نگهبان ودر نتیجه دو نوع محرومیت دارند یکی خروج از عرصه مطبوعات ودومی خروج از مجلس شورای اسلامی.
اما خارج از این موضوع ولی مرتبط با آن میتوان نمایندگان مجلس را به سه گروه تقسیم کرد .گروه اول تعدادی محدود ریسک پذیر و منتقد وفعال در عرصه های سیاسی- فرهنگی که غالبا چنین سرنوشتی دارند دوم گروهی که تابع قدرت وبه تعبیری وکیل الدوله هستند .سوم گروهی که کرسی نمایندگی را برای کسب ثروت وجاه مال خود واطرافیان تصرف کرده اند .بنابراین گروه اول مجازات میشوند اما گروه های دوم وسوم در حاشیه امن به مقاصد خود می رسند .تجارب مجالس هفتم وهشتم نشان میدهد که پرونده های کیفری وحقوقی وزد وبندهای مالی واقتصادی و... مانعی برای کسب کرسی پارلمان ومقام و ثروت ایجاد نمی کند.
3-آنجه بعنوان یکی از تلخ ترین خاطرات عمر سیاسی-فرهنگی در روح وروانم نقش بست محکومیت دادگاه یا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان نبود بلکه عدم اراده واختیار واعمال وتن دادن به تبعیض در رد صلاحیت ها توسط هیئت اجرایی انتخابات مریوان بعنوان معتمدین مردم واز آن بد تر به فاصله یک هفته مجرم شناخته شدنم توسط هیئت منصفه مطبوعات استان کردستان بود که فلسفه وجودی آنان بعنوان نمایندگان مردم دفاع از مطبوعات محدود ومظلوم کردی است یا حداقل داوری با حق وانصاف است که بدون تردید رای و نظر رییس دادگاه عادلانه تر از رای و نظر آنان بود .ضرب المثل درستی است که:
هرچه را بگندد نمکش زنند وای به روزی که بگندد نمک
البته آنجه مسکن این درد های مزمن تاریخی ما کردهاست رشد روز افزون آگاهی وتوسعه سیاسی- فرهنگی مردم ماست که همواره مدیون حمایتهای آنان بوده وهستم.
4-بی انصافی است اگر نقش موثر و دفاعیات محکمه پسند دکتر صالح نیکبخت را در فرایند دادرسی ودادگاهی پرونده روژهه لات نادیده بگیریم.
بهر حال روژهه لات از طلوع تا غروب 66 شماره رابطور منظم به مردم آگاه مناطق کرد نشین وبطور خاص روشنفکران ونخبه گان کرد وغیرکرد در درون وبرون مرزها تقدیم کرد لازم میدانم بعنوان صاحب امتیاز ومدیر مسئول روژهه لات از صاحبان قلم و اندیشه که بطور مستقیم و غیر مستقیم با ارسال مقالات واعلام نظرات وانتقادات در غنای ساختارومحتوای روژهه لات نقش مثبت و مطلوب داشتند وبطور کلی از مردم قدر شناس کلیه مناطق کرد نشین از شمال تا جنوب که همواره حامی و مشوق نشریات کردی وبویژه هفته نامه روژهه لات بودند سپاسگذاری کنم .همینطور لازم میدانم از تیم زبده وحرفه ای هیئت تحریریه و نیروهای ستادی و پشتیبانی آن که بدون اغراق فصل نوینی با تبحر و نو آوری در عرصه وتاریخ روزنامه گری کردی گشودند تشکر و قدردانی نمایم.
هر طلوعی غروبی داردوهر غروبی در انتظار طلوعی دیگر است.به امید طلوع دوباره روژهه لات.
عبدالله سهرابی صاحب امتیاز ومدیر مسئول

۱۳۸۷ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

انتخابات رقابتی اما...



گرچه با حذف چهره های شاخص اصلاح طلبان در سطح کشور ،با کمترین رقابت میزان مشارکت کاهش یافت،ولی در مریوان و سرو آباد به دلیل تنوع و تکثر کاندیداها و بویژه حضور فعال وموثر اصلاح طلبان وموارد خاصی که از بیان آنها در این مقوله صرف نظر میگردد،شاهد مشارکت نسبتا وسیع توده های مردم بخصوص اقشار روستایی و محلات فقیر نشین شهری بودیم.
تحقیقا وبر اساس سوابق و شواهد موجود مشارکت یا عدم مشارکت مردم مریوان و سرو اباد و مناطق اورامانات آگاهانه است . در انتخابات آزاد ورقابتی مجلس ششم همه آمدند، کاندیداها با اهداف،برنامه ها،روشهاو سلایق مختلف کالای خود را عرضه کردند مردم در سطوح و طبقات مختلف پس از تجزیه و تحلیل گزینه ها با اعتقاد و اعتماد به کاندیدای مورد نظر خود رای دادند. برایند این این حضور گسترده که البته سراسری و تنها مختص مریوان وسرو آباد نبودمجلس اصلاحات بود که جاودانه شد.
درانتخابات مجلس هقتم رد صلاحییتهای گسترده بخصوص در حوزه مریوان و سروآباد وحضور بی رقیب افرادی که عملا مجلس را برای کسب قدرت وثروت می خواستند ازیک سو،ورد صلاحییت نماینده دوره ششم ازسوی دیگر موجب اعتراضات عمومی در این شهرستانها شد، بطوریکه رای دادن بعنوان رفتاری ضد مردمی تلقی گردید در نتیجه شاهد بازگشت صندوقهای خالی از رای بودیم به همین دلیل مریوان وسروآباد رکورد کمترین مشارکت در تاریخ انتخابات رادر منطقه وشاید در ایران شکستند. آرشیو انتخابات گویای این واقییت است.
در صورتیکه در انتخابات مجلس هشتم علی رغم اعمال قدرت بی قید وشرط جناح حاکم برای تشکیل مجلس یکدست که این سناریو با رد صلاحییت تقریبا تمامی چهره های شاخص اصلاح طلبان وحتی چهره های مستقل در سطح کشور جامه عمل بخود پوشید، مردم مریوان وسروآباد به دلیل رقابت نسبی وحضور کاندیداهای به ظاهر با افکار وگرایشات سیاسی مختلف وبر خلاف دوره هفتم بعلت عدم تحریم انتخابات از سوی فراکسیون نمایندگان مجلس ششم به پای صندوقهای رای آمدند.
انتخابات مجلس هشتم در مریوان وسروآباد از دو منظر قابل ارزیابی است:
اول اینکه حضور مردم آگاهانه ودر اقدامی جبرانی برای ممانعت از ورود اشخاصی بود که به قضاوت مردم وبر اساس شواهد وسوابق در آزمونهای متعدد مردود شده بودند. در تکمیل این حرکت مردمی اصلاح طلبان استان وارد میدان شدند وطبیعی است اهداف وبرنامه های اصلاحات وتحقیقا عملکرد مثبت دوره اصلاحات در مقایسه با دوره بعد ازآن، وورودغیر رسمی و ناخواسته و تحمیلی اینجانب به صحنه وبویژه تاثیر قاطع دوهفته نامه توقیف شده هاوار در مجموع سطح مشارکت را بالا برد در این فرایند حضور کاندیداهای جوان وتحصیل کرده و مستقل تاثیر گذار بود . این نتیجه از آن جهت مثبت است که حضور مردم نه بر مبنای قدرت و ثروت و اعمال نفوذ جناحهای حاکم بلکه بر مبنای تصمیم گیری ومواضع آگاهانه صورت گرفت.ناگفته پیداست همانگونه شرکت نکردن مردم در انتخابات مجلس هفتم آگاهانه بود مشارکت در این انتخابات نیز صرف نظر از عواقب وسایر عوامل ذیربط آگاهانه است.
دوم آنچه بیش از پیش موجب نگرانی آگاهان سیاسی ،دانشجویان،فرهنگیان وبلکه بخشی بزرگی از طبقات مختلف شهری و روستایی است ،فرایندوترکیب وسیاستهای حاکم بر مجلس هشتم از یک طرف وشرایط و ویژگیهای بالقوه وبالفعل منتخب این شهرستانهاست. گرچه شمعی در شب مهمتر از نور افکنی در روز است،اما بیشتر نگرانی آنجاست که شمع کم سوی ما در شمعدان ذوب شود و نوری به ما نبخشد.این برداشت وقتی تقویت می شود که ما پس از رای قاطع وبدون چون و چرای مردم ،بیش از یک ماه رایزنی وهماهنگی تعهد آور تازه با افتخار تایید انتخابات را به هواداران تبریک بگوییم. این سخنان به معنای انتقاد از منتخب مردم نیست اما علایم ونشانه ها و فرایند ومسیر حرکت وکرداروگفتار ایشان به این شبهات افزوده است .
بااین حال قدم در راهی گذاشته ایم پر خطر وپر دست انداز وفاقد ابزار وامکانات لازم برای رسیدن به مقاصدی که صعب الوصول هستند.امید وارم مردم با نظارت و دخالت مستمر خود وکاندیدای منتخب با مدیریت وتدبیر وصداقت وشهامت ،روند توسعه سیاسی ،فرهنگی،اقتصادی و...را که تحقیقادر مجلس ششم پایه ریزی شد ودر سال های اخیر متوقف وبا رکود مواجه گردید فعال و پویا شود.
عبدالله سهرابی

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱, یکشنبه

عدالت

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت: مستی زان سبب افتان و خیزان می روی
گفت: جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
گفت:میباید تورا تا خانه قاضی برم
گفت: رو صبح ای، قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت:»نزدیک والی را سرای آنجا شویم
گفت:والی از کجا در خانه خمار نیست
گفت:تا داروغه را گو یم در مسجد بخواب
گفت:مسجد خوابگاه مردم بد کار نیست
گفت:دیناری بده پنهان و خود را وا رنهان
گفت:کار شرع کار درهم ودینار نیست
گفت:از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم
گفت:پوسیده است جز نقشی ز پودو تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سردر افتادت کلاه
گفت:در سر عقل میباید بی کلاهی عار نیست
گفت:می بسیار خوردی زان چنین بی خود شدی
گفت:ای بیهوده گو حرف کم وبسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم مست را
گفت: هشیاری بیار اینجا کسی هشیار نیست

سروده ای از پروین اعتصامی

۱۳۸۷ فروردین ۲۵, یکشنبه

شعرومثل

عاقبت از عشق تو اهل کلیسا میشوم

میکشم دست از مسلمانی مسیحا میشوم

مینشینم بر کشتی عشقت همچو نوح
یا به عشقت میرسم یا غرق دریا میشوم
"در وصف حضرت حق"
از دیروز که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نیامده گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش وعمر بر باد مکن
"عمر خیام"
زیباترین گل با اولین باد پاییز پرپر شد
با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفاشد
این پرپرشدن از گل نیست از طبیعت است
این بیوفایی از گل نیست از روزگار است
بی حه یایی باوه ئمروو قوور به سه ر دا کا حه یا
گه نده لان سه ر به رزو شادن خووی بشاریتو حه یا
گول ئه گه ر سه ر له خاک نا کاته ده ر
چونکه روژی درک و داله گه رمه بازاری ریا
"به بونه ی هه لبژاردنی خولی هه شتمی پارلمانی ئیران"
به کعبه گفتم تو از خاکی منم خاکم چرا باید به دور تو بگردم
ندا امد تو با پا امدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم
الهی عمر خود بیاد کردم بر تن خود بیداد کردم
گفتی و فرمان نکردم درماندم و در مان نکردم
الهی عاجز و سر گردانم
نه انچه دارم دانم
ونه انچه دانم دارم
خور له ئاسوی سوور شه وق ئداته وه
ده لی ئمسالی ش نه وروز هاته وه
له سه ر قه ندیل و شاهوو نه که روز
ده لی گه لی کورد نه وروزتان پیروز
"به بونه ی نه و روزی 87 کوچی"
aziz setize man ba tarikist braye setiz ba tariki shamshir be rooyash ne mi kasham atesh miafroozam
be behane newrooz 87"

پند واندرز

  • هر وقت زمین خوردی دست کم چیزی از زمین بردار
  • ما تشنگان پا برهنگان در چه وضعی باشیم همش درین فکریم چه خوریم و چه پوشیم" حکیم عمرخیام"
  • سیاست همچوجنگ هیجان انگیز است شخص در جنگ یک بار کشته می شود ولی در سیاست به دفعات."چرچیل"
  • سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد تندیس زیبایی نخواهد شد،از زخم تیشه خسته مشو که وجودت شایسته تندیسی زیباست.
  • آرزوهایت را یک جا یادداشت کن ویکی یکی از خدا بخواه،خدا یادش نمیره ولی تو یادت میره که چیزی که امروز داری آرزوهای دیروزت بوده.
  • روی هر پله ای که باشی خدا یک پله از تو بالاتره ، نه به خاطر اینکه خداست به خاطر اینکه دستتو بگیره.
  • تا زمانی که به فردا امیدوارم اقتدار از آن ماست انچه کرم ابریشم آنرا پایان دنیا می پندارد در نظر پروانه آغاز دنیاست.
  • ویرانه نه انست که جمشید بنا کرد ویرانه نه انست که فرهاد فرو ریخت ،ویرانه دل ماست که با هر نفس دوست بنا گشت و دو صد بار فرو ریخت.
  • آنها به ما گفتند بیایید به بهشت برویم به راه افتادیم جیبهایمان را زدند در راه بودیم که لباسها ی تنمان را نیز به یغما بردند اینک آنها برای اینکه کدایک ادامه در ...
  • فلسفه دوران ست منعکس در اندیشه،اندیشه گوینده بر کلماتش مقدم است.
  • میان ادمی آن چیزی نیست جز دیوارهایی که خود ساخته اند"تولستوی"
  • هر هنر مندی بجای کسانی صحبت می کند که قادر به حرف زدن نیستند"آندر تار کو فسکی"
  • آه اگر آزادی سرودی میخواند کوچک،دیگرهیچ کجا دیوار فرو ری ختنی جای نمی ماند ،سالیان بسیار نمی بایست در یافتن ره که هر ویرانه نشانیازغیاب انسانیست

اه اگر آزادی سرودی می خواند، کوچک کوچکترها تا همچوگول اوغای یکی پرنده.

  • روزی که صبر در باغ زند گیت رویید به چیدن میوه پیروزی امیدوار باش.