۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

درسهايي از انتخابات آمريكا


عبدالله سهرابي
صاحب امتياز و مديرمسئول
Sohrabi337@gmail.com
اوباماي سياه پوست رييس جمهور آمريكا شد،انتخابات رياست جمهوري آمريكا يكي از مهمترين رخداد هاي عصر حاضر است.اين اخبار را غالب خبرگذاريها،مطبوعات ورسانه ها و صاحب نظران در سراسر جهان بارها وبارها تكرار كرده اند به گفته بعضي از سايت هاي انترنتي اوباما 4 اوت 1961 ميلادي در "هونولولو"مركز ايالت هاوايي از پدري كنيايي و مادر آمريكايي اهل ويرجينيا متولد شد پدراو از مبارزان استقلال طلب كنيا در دهه 50 م بود اوباما دوره ابتدايي را تا 10 سالگي در اندونزي گذراند وسپس به آمريكا باز گشت با استعداد وبهره هوشي بالا دكتراي حقوق را از دانشگاه ها روارد اخذ نمود.وپس از ورود به سنا در 2005م اكنون رئيس جمهور منتخب مردم آمريكاست.
اوباما پس از دو سال رقابت نفس گير در انتخابات درون حزبي دمكراتها رقيب بانفوذ خود خانم كلينتون را پشت سر گذاشت ودر رقابتي سخت در انتخابات سراسري بر رقيب پر قدرت خود آقاي مك كين از حزب جمهوريخواه پيروز شد.
بي تفاوتي و سهل انگاري است اگر از كنار اين رخداد تاريخي بگذريم و ارتباط آنرا با زندگي فردي و اجتماعي انسانهاي اين دنياي به هم پيوسته نا ديده بگيريم وقتي دكتر حسابي با نظارت و راهنمايي انشتين تئوري ذره در علم فيزيك را به جهانيان عرضه مي كند وبر پايه اين تئوري اثبات مي كند يك ذره تا بي نهايت ادامه دارد و ذرات بر همديگر تاثير و تاثر متقابل دارند چگونه ممكن است كه واقعه اي بزرگ مانند انتخابات آمريكا وانتخاب كسي كه تا ديروز از راي دادن وانتخاب كردن محروم بود در امور سياسي،اجتماعي،اقتصادي و... دهكده جهاني بي تاثير باشد.لذا در اين ياد داشت تلاش خواهد شد با نگاهي كلي واجمالي به شمه اي از پيامها و درسهاي اين واقعه اشاره شود.
نا گفته پيداست در طول تاريخ تبعيض نژادي و نقض حقوق بشر در ميان همه ملت ها و حكومت ها كم وبيش وجود داشته ودارد البته استثمار و تحقير وبردگي و بلكه شكنجه و كشتار سياهان بدست سفيد پوستان اروپايي و سپس آمريكايي بويژه پس از رنسانس وانقلاب صنعتي نمود بيشتري دارد.اما روند زمان،بيداري ملتهاي تحت ستم،وجدان عمومي،حس انسان دوستي ملت ها وبلكه دولت ها، جوامع بشري را بسمت دمكراسي،برابري و عدالت سوق داد تغيير وتحولات در ابعاد سياسي،فرهنگي ،اجتماعي و اقتصادي به سرعت رخ داده است واين فرايند ادامه دارد در گذشته نه چندان دور سياهان تحت ستم آفريقاي جنوبي به رهبري نلسون ماندلا به پيروزي رسيدند وبه تدريج در ميان ساير ملت ها حقوق شهروندي خود را يافته اند انسان هايي كه براي دعا و نيايش هم حق ورود به كليساي سفيد پوستان را نداشتند واتوبوسهاي شهري آنان تفكيك شده بود واز حق راي محروم بودند اكنون در مديريت و رهبري جهان نقش فعال دارند.بدون ترديد اين هديه وبذل و بخشش نژاد سفيد نيست بلكه حقوق طبيعي وانساني آنهاست گرچه سفيد پوستان اكنون با احترام به اين حقوق وبا انتخاب اوباما به آن رسميت بخشيدند. بدون شك وبدور از هرگونه تعصب و بدبيني اين حركت تاريخي،سياسي،انساني ملت آمريكا را بايد به فال نيك گرفت وابتدا به آنان و همه ي آزاد انديشان وآزادي خواهان وعدالت طلبان عالم وسپس به اوباما و خانواده ي سياه پوست او تبريك گفت. آنچه در اين رهگذرارزش و اهميت بيشتري دارد و سوژه اي براي پرداختن به اين موضوع است روند دمكراتيك و انتخاباتي آزاد ورقابتي بين كانديداهاي سياه و سفيد و زن ومرد ودر نهايت انتخابي آزادانه وآگاهانه است. اگر در گذشته سياهان براي رسيدن به حقوق خود ناچار به جنگ و خون ريزي بودند اكنون در فرايندي دمكراتيك وبا راي سفيد وسياه نه تنها به حقوق خود ميرسند بلكه به عبارتي رهبري جهان را در دست ميگيرند. البته در اين مقوله سياست هاي آمريكا و آينده ي آن واهداف و برنامه هاو مواضع آقاي اوباما مورد بحث نيست بلكه انتخابات وروند دمكراتيك و نتايج و پيامهاي كار بردي آن مد نظر است.
نقش فعال و پر رنگ زنان بعنوان كانديداي رياست جمهوري وكانديداي معاونت رئيس جمهور وبطور كلي در پروسه ي انتخابات پيام ديگري از اين رخداد در دفاع از حقوق زنان است براي نخستين بار خانم كلينتون بعنوان كانديداي حزب دمكرات و برخوردار ازحمايت افكار عمومي در داخل وخارج آمريكا با رقابت پر شورو پر هيجاني با آقاي اوباما در طول دو سال گذشته ، وورود خانم سارا پيلين بعنوان اولين كانديداي معاونت رئيس جمهوراثبات نمود زمان مرد سالاري رو به پايان است وچراغ سبز و نويد بخش آينده نويني براي نيمي از جمعييت منزوي و تحت ستم جهان بود جمعيتي كه هيچوقت ودر هبچ كجاي اين كره خاكي از حقوق برابر برخوردار نبوده اند. جمعيتي كه غالبا در جوامع غربي در نقش يك كالاي لوكس در بيزنس وبورس و... مورد بهره برداري قرار ميگيرند ودر جوامع شرقي اكثرا با احساسات و تعصبات قرون وسطايي يا محروم از تحصيلات در كنج خانه ويا بعنوان نيروي كار در بازارومزرعه مورد استثمارهستند ويا در نتيجه ازدواجهاي اجباري و ناموفق ناچار به ترك خانواده وبعضا اقدام به خودكشي و ...مي كنند.با اين حال صرف نظر از انتخابات آمريكا همواره در طول تاريخ شير زناني بوده و هستند كه با عبور از موانع نظام مرد سالاري پله هاي رشد وترقي در ابعاد مادي و معنوي را طي كردند ومنشا خدمات ارزشمندي در عرصه هاي سياسي ،فرهنگي،اقتصادي وعلمي و... شده اند تحقيقا زنان تحصيل كرده در عصر حاضر حد اقل در بخشي از فعاليت هاي علمي و هنري و آموزشي وبطور كلي در امور نرم افزاري نسبت به مردان از معدل بالاتري برخوردارند.كما اينكه نوابغي مانند بوتوها،تاچرها و ... در سياست و مديريت نيز اثبات كرده اند كه چنانچه موانع ديكتاتوري مردسالاري مرتفع شود بخصوص در جوامع دمراتيك كمتر از مردان نيستند.
در اين فرايند ودر دنياي بدون مرز IT وانترنت وبهم پيوسته ودر هم نتيده كنوني بحث بي ربطي نيست اگر تاثير روند و نتايج انتخابات آمريكا را بر افكار عمومي ملت ايران واصولابا نگاهي مقايسه اي مورد بررسي و تجزيه وتحليل قرار دهيم اما چون دامنه بحث بسيار گسترده است در اين يادداشت صرفا به اشاره اي كلي اكتفا خواهد شد.پر واضح است ملت ايران باتمدن چند هزار ساله و پيشينه 2500سال ديوان سالاري وحكومت داري كه بر اساس اسناد تاريخي اولين منشور جهاني حقوق بشر توسط كورش كبيرنوشته شده است و از حدود 1400 سال پيش از آيين رهايي بخش اسلام با پيام وحي الهي و اجراي حق و عدالت و برابري و... پيروي مي كند بجاست وبلكه ضروريست موقعيت و شرايط موجود را با ديگر جوامع وبخصوص با قدرت ها و نظام هاييكه آنهارا مستكبروديكتاتور مي دانيم وهر روز با اهداء مرگ مورد سرزنش و نفرين قرار ميدهيم از لحاظ دمكراسي،حقوق بشر، عدالت وبرابري و...مورد مقايسه قرار دهيم.بنابراين بايد بررسي كرد جريان انتخابات ما از شروع تا پايان در مقايسه با انتخابات آمريكا از چه كميت و كيفيتي برخوردار است؟ و حساسيت و قضاوت مردم دراين خصوص كه در اين ايام بي سابقه است ناشي از چيست؟ حقوق بشر و عدالت و برابري آنگونه كه در فرامين و احكام اسلامي آمده است در خصوص همه مردم و با هر نژاد و دين ومذهبي به چه ميزان رعايت ميشود؟در زمانيكه يك سياه پوست آفريقايي به رياست جمهوري آمريكا ميرسد آيا اقليتهاي نژادي و مذهبي شامل ايرانيان اصيلي مانند كرد،بلوچ،عرب،تركمن وساير اديان حق انتخاب شدن بعنوان رئيس جمهور را دارند؟ صرف نظر از رياست جمهوري در كابينه و پستهاي كليدي و حساس بخصوص در دستگاهايي مانند وزارت امور خارجه،دفاع و... تا چه اندازه اقليتهاي نژادي و مذهبي حضور دارند؟اصلا در استخدام و انتصاب در سطوح مختلف اداري فرصت هاي برابري براي همه در شرايط يكسان فراهم است؟
متاسفانه واقعيت هاي مستند بيانگر شرايط ووضعيت مطلوبي نيست.قوانين موجود اقلييتهاي ديني و مذهبي را از انتخاب شدن بعنوان رئيس جمهور محروم كرده است.اقدامات فراقانوني ونظارت استصوابي عملا حق انتخاب شدن وانتخاب كردن در انتخاباتي آزاد را از مردم سلب نموده است. فصل حقوق ملت وبرخي از اصول قانون اساسي مانند اصول 15،12و19و...بطور كامل اجرا نميشود. ورود اقليتهاي نژادي ومذهبي به كابينه و پستهاي كليدي تقريبا ممنوع است وسابقه وزارت و سفارت در كارنامه اين اقليتها بعنوان بخشي از ايرانيان اصيل ثبت نشده است. هنوز در گزينش ها و استخدام ها از نژاد و دين و مذهب پرسش ميشود. حقوق زنان در خانواده،اجتماع و نظام سياسي-اداري برابر با مردان رعايت نميشود. بنابراين و بدون ترديد براي تحكيم وحدت وتضمين امنييت و رعايت حقوق بشر، اصول ديني،انساني،اخلاقي و...در نظامي كه مدعي اسلام ناب محمدي و متكي به آراء مردم است تجديد نظر و اصلاح وضع موجود در ابعاد مختلف وبا توجه به آنچه كه آمد ضروري به نظر ميرسد.

هیچ نظری موجود نیست: