۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه

عبدالله سهرابی
در حسن نیت واحساس مسئولیت و بلاغت و فصاحت قلم کاک بهرام ولدبیگی تردیدی نیست بویژ در سالها اخیر ازادامه همراهی با مقاماتی که تا گردنه صلوات آباد سنندج کورد بودند و در اتوبان هموار قروه و همدان کوردی رافراموش وبا سرعت غیر مجاز به سمت ریاست جمهوری می‌تاختند صرف نظر کردند و در حقیقت مسیر ناهموار وپر دست انداز کوردستان را برگزیدند.
بنابراین یادداشت ایشان تحت عنوان "١٣٩٢ سالی که برای حق خویش گدایی کردیم" در مسیر منافع وحقوق این ملت قابل ارزیابی است. در مجموع بصورت واقعبینانه برخی از رخدادهای سال ١٣٩٢ را مورد بازخوانی و ارزیابی قرار دادەاند. ضمن تقدیر از دقت و حساسیت ایشان و با تاییدو تاکید بر کلیت موضوع لازم میدانم با کسب اجازه از محضر کاک بهرام عنوان یاد داشت رابه "١٣٩٢ سالی که برای حق خویش مذاکره کردیم "اصلاح نمایم. به نظر می‌رسد لابیگری‌ها و یا به تعبیر دیگری گدایی گری های برخی از اشخاص حقیقی یا حقوقی در ایام انتخابات و بخصوص پس از پیروزی برای کسب مقام ومنافع فردی و گروهی محور بحث آقای ولدبیگی است که البته پدیده جدیدی نیست وتکرار تاریخ پر از درد و رنج ماست. اما چون کاک بهرام دقیقا در جریان مذاکرات ما با شخص دکتر حسن روحانی و مدیران و مشاوران ارشد ایشان و سپس توافقات و صدوربیانیه ١٠ ماده ای شماره ٣ تحت عنوان "حقوق اقوام، ادیان و مذاهب" قرار نگرفتەاند. احتمالا مواضع وعملکرد دیگر دوستان را ملاک و معیار قضاوت قرار داده اند بنابراین لازم میدانم بعنوان کسی که ضمن تهییه پیش نویس بیانیه و مذاکرات با ستاد مرکزی آقای هاشمی و سپس با آقای روحانی تا اتمام انتخابات و تاکنون در تعقیب مطالبات مردم واجرای تعهدات دولت  با همکاری و همراهی جبهه متحد کورد و برخی از  فعالان سیاسی ایفای نقش و انجام وظیفه می‌نمایم، اعلام کنم این برداشت، مذاکرات و نقش موثر جمعی از فعالان حوزه سیاسی را که برای اولین باراز رئیس جمهورسند مکتوب حاوی حقوق اساسی ملت را اخذ نمودەایم نادیده می‌گیرد. گرچه در زوایای مطلب  رای هدفمند مردم و عدم پاسخگویی دولت مورد تاکید قرار گرفته است. تحقیقا مذاکراتی که منجر به اخذ بیانیه ١٠ ماده ای حقوق اقوام و ادیان و مذاهب شد و در پی آن اعلام مواضع شفاف واعتراف به تبعیض و تضییع حقوق اقوام و به رسمیت شناختن مطالبات آنان از سوی آقای دکتر روحانی صرف نظر از عدم تحقق واجرای آنها ازطرف دولت، دست اورد وموفقیت ارزشمندی از لحاظ سیاسی و حقوقی است.کیست که نداند در جوامع سنتی و غیردمکراتیک وبویژه در کشوری مانند ایران درفقدان احزاب سیاسی قدرتمند وبرنامه محورمشارکت مردم غالبا غیر قابل پیش‌بینی و تابع عزم واراده صاحبان قدرت وثروت وتحت تاثیر تبلیغات رسانەهای دولتی بوده است ضمن اینکه به یاد داریم نقش سیب زمینی و سهام عدالت و... در برخی انتخابات ها تا چه اندازه سرنوشت ساز بود.در چنین اوضاع واحوالی وبا علم به این واقعیت‌ها انجام مذاکرات و متعهد کردن و صدور بیانیه و اعلام مواضع رسمی ازسوی  کاندیدایی که در مقام مقایسه از زمینه و پتانسیل بیشتری برای به رسمیت شناختن حقوق تضییع شده اقوام ومذاهب برخورداربود ابتکارعمل ودستاورد گران بهایی است. بدون تردید عدم اجرای تعهدات دولت  تا کنون، از ارزش و اهمیت بیانیه ١٠ مادەای و مواضع شفاف آقای دکتر روحانی نمی‌کاهد. زیرا از نظر سیاسی و حقوقی تعهداتی البته مشروع وقانونی برای این دولت ایجاد شده است که نمی‌تواند از خود رفع مسئولیت نماید. ایفای نقش ما در بخشهای ستادی و سیاست گذاری تا برگزاری متینگ‌های خیابانی و مشارکت هدفمند ومطالبه محور مردم بخصوص در کوردستان ایران مصداق استراتژی برد-برد است. مردم کمافی سابق مشارکت سیاسی مدنی خودرا نشان دادند که منجر به خلق حماسه سیاسی مورد درخواست حاکمیت بود و در مقابل اسناد و توافقنامەهایی راکسب کردند که از لحاظ سیاسی و حقوقی معتبر و قابل پیگیری ست گرچه ملت بهای کالا راپرداختەاند اما فروشنده تاکنون تحویل نداده است. ضمن اینکه افکار عمومی و وجدان‌های آگاه و بیدار و ناظر بر عملکرد و اجرای تعهدات طرفین است. البته تردیدی نیست حق گرفتنی ست نه دادنی، بخصوص اگربرای احقاق حق اسناد و مستدات قانونی در دست باشد.
مه رگی گوماناوی و ناواده و دلته زینی لاوانی مه ریوانی سروشتی سه وز وشادی مه ریوان و و هه ورامانی ره ش پوش و غه م بار کردووه.ئه م کاره ساته خوکوژی بی یان ده ستی ره شی هه رمروف کوژی کی تیا بی یان هه ر هوکاری کی تری بی حکومه ت و خه لکی مه ریوان به رپرسن به لکو هه رئینسانیک به رپرسه.خه لکی مه ریوان 8 سال به بی تاوان له نیو شه ریکی بی ئامانج و بی ئاکام گیان و مالیان له ده س دا و پاشان له نیو میدانی مین ریژ کراو ژینی کردووه.وه کو شاروه ندیکی مه ریوانی داوام له به ر پرسان ئه وه یه به هه موو هه ول و تیکو شانیان و به زووترین کات هوکاری ئه م کاره ساته روون و ئاشکرای بکه نه وه.

۱۳۹۳ فروردین ۲۲, جمعه

دیار فراموش شده؟؟؟!!!
ملت ایران از آغازنظام جمهوری اسلامی تا کنون به ترتیب 4 دوره؛  جنگ ،سازندگی ،اصلاحات و بنیادگرایی را سپری کرده است. آثار و تبعات این دوره ها در استانهای غربی کشور به دلیل ارتباط همه جانبه با جنگ 8ساله وعواقب بعدی آن به مراتب بیش از سایر مناطق مجسم و قابل مشاهده است.درگیریهای داخلی و مسائل سیاسی از همان ابتدا مدیریت نظامی –امنیتی را براین مناطق حاکم نمود که این سبک وسیاق هنوز ادامه داردنظام فرهنگی و اموزشی نیز به دلیل تفاوتها در زبان و آداب و رسوم از یک سو و اعمال مدیریت مرکز گرا از دیگر سو موجب شده است تا در همه دوره های فوق مردم در  انتظار اجرای اصول قانون اساسی بویژه اصل 15 آن در زمینه آموزش زبان مادری باشند. خواسته ای که نه تنها در دولت های اصولگرا بلکه در دوران طلایی اصلاحات نیز از شعار به عمل در نیامد.دربخش امور زیربنایی و عمرانی و اقتصادی به دلیل ماهیت فیزیکی عملکردها و وجود شاخص ها وپارامترهای قابل اندازه گیری بیش از دیگر بخش ها ملموس و مجسم است.آن زمان که استان های برخوردار مرکزی و دور ازمیادین جنگی با دلار دولتی 7 تومانی سرمایه گزاری می کردند و تکنولوزی و ماشین آلات خطوط تولید را وارد می نمودند استان های مرزی و کردنشین در گیر در جنگ، اندک سرمایه ها و زیربناهای خود را زیر حملات و بمبارانهای بی رحمانه ی رژیم بعث عراق از دست دادند.تحقیقا در این مسیرمناطقی مانند شهرستان مریوان به دلیل مرزی و عملیاتی بودن بیش از سایر مناطق متحمل ضرر و زیان جانی و مالی شده است.
بنابراین بی مناسبت نیست به بهانه آغاز سال جدید اختصاصا دیار فراموش شده ای را در بخش مرکزی مریوان ودر شهرستانی که به یمن جاذبه های توریستی و تجاری به بهشت گم شده ایران معروف شده است ودر مقایسه با دیگر مناطق از محرومیت بیشتری رنج  می برد بطور مستند و مستدل معرفی نماییم تا شاید بیان معضلات و نیازهای اولیه آنان وجدان های خفته مدیران اجرایی را از خواب غفلت و مستی قدرت و پست ومقام بیدار نماید.
سخن از دهستان کوما سی در بخش مرکزی مریوان است.تا برای مدیران بومی و محلی فاقد مدیریت و برنامه ریزی تذکرویادآوری وبرای میران مهاجر و غیر بومی نا آشنا به منطقه بخصوص در سطح استان کاراموزی و نوآموزی باشد.
دهستان کوماسی مشتمل بر 20 روستا با مرکزیت روستای پیرخضران است. با صرف نظر از نیازها و خواسته های معوق و اجرانشده آنان در این مقوله صرفا محور اصلی و ارتباطی  مشترک این روستاها مورد بحث است.جاده ای خاکی و در نوع خود بدترین که اکنون در غیاب مسئولین و دستگاهای اجرایی توسط صدیق حقی پیرمرد 67 ساله مقیم روستای هنگه ژاله (یکی از روستاهای دهستان کوماسی ) البته بدون ماشین آلات سبک و سنگین بلکه فقط با امکانات شخصی خود که یک بیل و یک فرغون است و آنگونه عکسهای تهیه شده توسط عکاس هنرمند و خوش ذوق ودلسوزهمین منطقه، بهمن شهبازی به وضوح نشان می دهند در دست مرمت و باز سازی است.نگارنده این مطلب که خود متعلق به این دهستان و متولد و پرورش یافته روستای پیرخضران هستم و البته  با رای پاک و حمایت جوانمردانه همین مردم با شعار رفع تبعیض و اجرای عدالت راهی مجلس ششم شدم وقتی در پنجم و ششم فروردین سال جاری در مسیر رفت و برگشت پیرخضران با چشمان خود صدیق حقی این پیرمرد 67 ساله را در حال پر کردن چاله های  جاده خاکی  مشترک  منطقه  را دیدم ناخود آگاه اشک از چشمان و عرق شرم از پیشانیم جاری شد توان وروی خدا قوت و احوالپرسی با پیرمرد خسته را نداشتم.بدون تردید خودرا ومسئولین اجرایی ذیربط در سطوح استان وشهرستان و نمایندگان دوره های بعدی را شرمنده و مقصر میدانم واز این طریق از مردم پاک بی ریا و جوانمرد دهستان کوماسی خا لصانه و صادقانه  عذرخواهی می کنم .گرچه  در طول مجلس ششم به شهادت  ساکنین منطقه زیر ساخت ها و ابنییه مسیر بعضا برای آسفالت ریزی آماده شد اما اعتبارات قطره چکانی و پیمانکاران و مسدولان ضعیف و سهل انگاری و تمرکز من در پروژه های کلان ازجمله مسیر تیژتیژ- گاران موجب شد کار به اتمام نرسدوسپس بارد صلاحیت و خروج از فرایند انتخابات حسرت این کار ناتمام وعدم تحقق این حق ابتدایی مردم منطقه بر روح جانم همچنان سنگینی نماید اما از آن تاریخ تاکنون 10 سال تمام میگذرد و نه تنها آسفالت نشد بلکه به تدریج ابنیه و زیرساخت های  قبلی آن  نیز در حال تخریب است.
راستی چرا؟اگر گناه را به گردن انرژی هسته ای و تحریم های اقتصادی در یکی دو سال اخیر بیندازیم اما کیست که نداند درآمدهای باد آورده نفت 140 دلاری بویزه طی سالهای1385تا 1390 صرف واردات بی حساب و کتاب ومصارف جاری و کمکها و ... می شد. گرچه تحت هر شرایطی ودر هر مقطعی ازمان هزینه برخی از سفرهای استانی ودرصدی از وام های کلان اعطایی به بعضی از رانت خوارها برای چنین پروژه ها یی کافی است.
کاملا طبیعی است زمانیکه معیار و ملاک انتصاب مدیران رویکرد سیاسی-امنیتی است و تخصص و شایستگی و توان مدیریتی در این پروسه کاربردی ندارد؛.تامین و تخصیص و توزیع  و صرف اعتبارات؛ بر اساس نیازها و ضرورت ها وبصورت عادلانه و مدبرانه نبوده و نخواهد بود.
با این حال هنوزمردم منطقه با بردباری این مشقات را تحمل می کنند و هنوز از وعده های انتخاباتی دولت تدبیر و امید قطع امید نکرده اند.وپس از مشارکت آگاهانه  در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و حمایت از آقای دکتر روحانی گرچه با گذشت بیش از 9ماه سیستم سیاسی و اداری استان وبخصوص شهرستان مریوان کما فی سابق و بدون تغییرات و بلکه کندتر و ضعیف تر از پپش عمل می نماید اما همچنان امیدوارند شاهد تغییرات و تحولات مثبت در همه زمینه های اقتصادی ،سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی و اداری و...باشند.امیدوارم دست های پینه بسته و بیل و فرغون  پیرمرد 67 ساله روستای هنگه ژاله "صدیق حقی "مسئولان اجرایی را در سطوح عالی واجرایی واستان و شهرستان با این دیار فراموش شده آشنا نماید و موجب شود تا این راه قرون وسطایی در عصر پیشرفت و تکنولوژی به سرانجام برسد و انتظار دارد مطبوعات داخلی مانند آیینه ای  شفاف موضوع را بازتاب و منعکس نمایند به همین دلیل تلاش شده است تا معیارها و محدودیت های رسانه های داخلی در این نوشته رعایت گردد.
عبدالله سهرابی
نماینده مردم شریف مریوان وسروآباد دردوره ششم  مجلس شورای اسلامی
 



 صدیق حقی.jpg
jp

۱۳۹۲ دی ۲۹, یکشنبه

استان کردستان شمالی یا مکریان؟



تقسیمات کشوری بحث جدیدی نیست و گناه کبیره هم نیست. جای تاسف است در پایان هر جمله ای که کلمه کورد در آن بکار رفته باشد علامت سئوالی می گذارند و هر خواسته و مطالبه ای که مرتبط با کورد و کوردستان باشد جنبه سیاسی-امنیتی پیدا میکند. طی سالهای قبل و بعد از انقلاب تغییرات بسیاری در تقسیمات کشوری صورت گرفته است.واستانهای مختلفی مانند اردبیل و خراسان شمالی و جنوبی و قزوین والبرز تشکیل شده اند. بنابراین شرایط و ضرورت زمان ومکان مستلزم تصمیمات جدید و بروز رسانی اوضاع سیاسی و اداری و ... جامعه است. استان مکریان گرچه ضرورتی بود که می بایست در گذشته تاسیس می شد اما اکنون که تقسیمات کشوری بار دیگر در دستور کاردولت قرار گرفته است واز آن مهمتر به منظور مدیریت بهتر و رشد و توسعه و پویایی همه مناطق بر اساس آمایش سرزمینی و در نتیجه بهره گیری و بهره مندی از پتانسیل های انسانی و مادی سرکوب و فراموش شده این مناطق تاسیس استان مکریان مفید و مطلوب است اما تذکر موارد زیر را ضروری میدانم:
1-طرح موضوع باید در چارچوب اصول علمی وبراساس توجیهات حقوقی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و...ارائه شود وموکدا از مباحث احساسی و تحریکات و تفرقه در بین دو ملت اصیل کورد و آذری پرهیز شود و چنانچه تا کنون برخی اشخاص حقوقی یا حقیقی عکس العمل نشان داده اند باید آنان را به قانون و منطق و مطالبات و منافع ملی و منطقه ای و...فراخواند.
2- عنوان استان مکریان مناسب تر از کوردستان شمالی است زیرا عنوان کوردستان شمالی موجب تناقض با سایر استانهای کوردنشین کرمانشاه و ایلام خواهد شد ضمن اینکه همین تناقض در ارتباط با سایر بخشهای کوردستان در خارج از مرز ها صادق است

۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه


عذر بدتراز گناه آقای وزیر؛

پس از 34  سال و10 ماه ازوقوع انقلاب 57 ملت ایران، آقای رحمانی فضلی وزیر محترم کشور برای دلجویی از مردم کردستان ودر توجیهه علت عدم اجرای وعده های دولت در جلسه معارفه استاندار کردستان سوگند یادکرد فرد شایسته ای را در میان نیروهای بومی برای انتصاب در سمت  استانداری کردستان سراغ نداشته است.!!!گرچه این اظهار نظر غیر مسئولانه  نه تنها باعکس العمل بسیاری از نخبه گان وفعالان سیاسی -فرهنگی  استان های کرد نشین مواجه شد بلکه به سرعت افکار عمومی  را تحت تاثیر قرارداد وموجب رنجش و آزردگی مردم کوردستان بطور عام و بطورخاص 72درصد ی شد که در قبال مطالبات ودر پاسخ به مفاد بیانییه 10 ماده ای" حقوق اقوام و مذاهب "به آقای دکتر روحانی  رای داده بودند.

بنابراین لازم میدانم بعنوان عضوی از فعالان ستاد مرکزی ویکی از برگزار کنندگان متینگ های خیابانی وبعنوان کسی که پیش نویس بیانییه 10 ماده ای را تهییه و به ایشان تقدیم نموده ودر مذاکرات وتوافقات حضورداشتم وبخصوص در سفر انتخاباتی سنندج همراه و شاهد و ناظر بر اعلام مواضع آقای دکتر روحانی بودم ،نکات زیر را به استحضار ملت آگاه ایران ودولت راست گویان !وهمه عدالت جویان وحق طلبان و آزادیخواهان  برسانم:

1-دقیقا در پایان کار مجلس ششم ودر اوایل خردادماه 83بود آقای یونسی وزیر وقت اطلاعات در جمع نمایندگان مجلس گفت: واقعیت این است ما تخصص و تجربه ای درمدیریت و اداره امور نداشتیم اما خدا را شکر الان وپس از 25 سال از عمر انقلاب یاد گرفته ایم !!!بنا براین چنانچه از همان ابتدای انقلاب عادلانه مردم کورد ودیگر اقوام ایرانی نیز امکان واجازه مشارکت برابردر سطوح عالی ومیانی مدیریت ها را داشتند پس از 35 سال از انقلاب نیازی نبود وزیر محترم کشور سوگند یاد کند نیروی شایسته ای نیافته است.اگرفرض کنیم این ادعای آقای وزیر کشور درست باشد که فرض محال است ودر هزاره سوم وپس از 35 سال از عمر انقلاب اسلامی در استان های کورد نشین نیروی واجد شرایطی برای مقام استانداری وجود نداشته باشد، چه کسی مسئول است ؟ مقصر کیست؟ مردمی مقصرند که در طول جنگ 8ساله ودر همه صحنه های سیاسی و اقتصادی از جان و مال خود مایه گذاشته اند یا دولتمردانی که همواره وعده داده اند وپیمان شکنی کرده اند وشعارداده اند وعمل نکرده اند؟اما به تعبیری دیگرسخن درستی است ما فاقد سابقه درپست های کلیدی ودر سطوح عالی هستیم وبدیهی است در این فرایند که با وجود مواضع رسمی آقای دکتر روحانی و تعهدات دولت راستگویان در قالب بیانییه "حقوق اقوام ومذاهب"ورای آگاهانه و هدفمند مردم نه تنها شرایط عضویت درکابینه بلکه شرایط لازم برای استانداری را احراز نکردیم،دراین مسیر بن بست ودرآینده نیز سابقه ای کسب نخواهد شد.ودر نتیجه تجربه و تخصصی نه درپست های عالی ونه در زمینه اختلاس های سه هزار میلیاردی و بیمه ها و تامین اجتماعی ها وزمین خواری ها وسایر رانت ها بدست نخواهد آمد.

2-اما اساس مشکل تخصص و تجربه نیست بلکه واقعیت های موجود نشان می دهد در نظام اداری ایران فرایند انتصابات در سطوح سه گانه عالی و میانی واجرایی بطور عمده تابع روایط وگرایشات جناحی وباندهای قدرت و ورانت های سیاسی و عقیدتی و اقتصادی و ... است نه اصل شایسته سالاری. تئوریها و اصول علم مدیریت صرفا در کلاسهای درس کاربرد دارد.اگر ضوابط واصول علمی واصل شایسته سالاری ملاک عمل بود این همه آزمون و خطا و ضرر و زیان مادی و معنوی واختلاس ها ورانت خواریها در نظام سیاسی واقتصادی وآموزشی و... به مردم تحمیل نمی شد نگاهی به سیاست های داخلی و خارجی،سیاست ها و برنامه های میان مدت وکوتاه مدت اقتصادی اعم از سیاست های پولی ومالی وبرنامه های پنج ساله وبودجه های سالیانه ،نظام فرهنگی و آموزشی از دبستان تا دانشگاه گویای این حقایق و واقعیت هاست.گرچه توضیح واضحات است اما در تایید این واقعیت ها،موضوع پایان نامه کارشناسی ارشدم فرایند انتصاب مدیران در نظام اداری ایران وروش جمع آوری اطلات مصاحبه وجامعه آماری مدیران عالی ومیانی ونمایندگان مجلس بود.براساس نتایج این پژوهش 85در صد مصاحبه شوندگان که خود مدیر یا سوابق مدیریتی داشتند معتقد بودند که انتصاب مدیران تابع روابط وگرایشات جناحی وتحت تاثیر باند های قدرت ورانت های سیاسی و اقتصادی است.

3-حال اگر سه گناه کبیره کورد وسنی واصلاح طلبی را به شرایط انتصاب مدیران وبه رانتها و باندها که در بند 2 اشاره شد اضافه کنیم آن وقت به آقای وزیر باید حق داد که نتوانسته اند در مناطق کورد نشین و اهل سنت شخص واجد شرایظی را بعنوان استاندار منصوب کنند.ما که فاقد باند های قدرت و رانت های سیاسی واقتصادی در سطح ملی هستیم این گناهان کبیره را هم داریم بنابراین وزیر محترم کشور چه تقصیری دارند؟جز اینکه صادقانه اصل واقعیت را بیان نکردند؟بی مناسبت نیست بعنوان مصداق به گوشه ای ازسوابق 30ساله خدمتم اشاره ای داشته باشم در دهه 70 با تحصیلات دانشگاهی معتبر واستعداد وانگیزه و نوآوری واجد شرایط پست مدیریت سواد آموزی کردستان بودم واز سوی نمایندگان استان رسما به آقای قرائتی پیشنهاد شدم بماند که موافقت نشد بلکه از شمال وآذربایجان مدیران مهاجری به قصد خدمت به منطقه اعزام شدند که به توصییه آنها بارها ستاد خبری اداره اطلاعات مورد بازخواست وبازجویی قرارم دادند وسرانجام به این اکتفا نکردند در میان برف وکولاک زمستان 76 در وسط سال تحصیلی ودر شرایطی که دو فرزندم دانش آموز ابتدایی بودند با تنزل مسئولیت به مریوان تبعیدم کردند البته پیش بینی نکرده بودند 2سال بعد مردم قدرشناس مریوان و سروآباد بعنوان نماینده خود انتخاب می کنند.اکنون نیزبا سابقه نمایندگی مردم وعضو هیئت رئیسه کمیسیون انرژی وکارشناسی ارشد و بیش از 1700 ساعت مفید سمینارها ودوره های آموزشی عمومی و تخصصی با مدارک ملی وبین المللی ثبت شده در سیستم جامع شرکت ملی نفت وبازدید از شرکت های عمده نفت وگاز جهان مانند توتال وانی و شل و پتروناس وآرامکو و گازپروم و واکثر مناطق نفت وگاز ایران، از سال 1383 درپست کارشناسی نفت وگاز انجام وظیفه می کنم در حالیکه بیشتر نمایندگان ادوار البته آنهایی که این گناهان کبیره راندارند اکنون وزیر وسفیر ومدیرو...اند.صادقانه عرض کنم هدفم از بیان این سوابق خودنمایی و تبلیغات نیست بلکه می خواهم به وزیر محترم کشور عرض نمایم اگرقدری تامل کنید در کردستان نخبه گانی را خواهید یافت که امثال من و بسیاری ازمدیران ارشد قبلی وفعلی باید افتخار شاگردی در کلاس آنان را داشته باشند.با این حال بعنوان نماینده کردستان برای مناظره تخصصی در حوزه مدیریت و علوم اداری با هر کدام از مدیران عالی ومیانی در برنامه های زنده سیما ودر متینگ های عمومی اعلام آمادگی میکنم.تا ثابت شود که مشکل  انتصابات فقدان نیروی واجد شرایط نیست.پس ناچارم عرض کنم، عذر بدتر از گناه آقای وزیر.

 

 

۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

هنوزاميدواريم؛


هنوز اميدواريم؛


بلاخره با تلاش شبانه روزي وبا همكاري آقايان فرهمند دبيركل جبهه متحد كرد و علوي و كريميان نمايندگان سنندج ومريوان جلسه مشترك نمايندگان فعلي وقبلي و اشخاص سياسي-مدني مقيم تهران هفته پيش در كميسون عمران مجلس با دستور كار هم انديشي وپيگيري اجراي بيانييه 10 ماده اي"حقوق اقوام،اديان و مذاهب" رئيس جمهورمحترم تشكيل شد.

قابل ذكر است آن زمان كه بيشتر مدعيان اصلاح طلبي بدون قيد و شرط ومطالبه اي براي گرفتن مسئوليت در ستاد كانديداها مسابقه دو سرعت گذاشته بودند؛ پيش نويس همين بيانييه 10 ماده اي را تهيه كردم وبا ستاد آقاي هاشمي وارد مذاكرات دوجانبه شدم يك طرف مدافع حداقل مطالبات اقوام ،اديان ومذاهب ايراني وطرف ديگر كانديدايي كه به نسبت ديگران پتانسيل پذيرش اين حداقل حقوق ملت هاي ايراني اعم از كورد وغير كورد راداشت.پس از سلسله مذاكراتي كه در مركز مطالعات استراتژيك و ستاد مركزي آقاي هاشمي صورت گرفت در نهايت دستور انتشار اين بيانييه صادر شد اما چند ساعت بعد خبر رسمي رد صلاحيت آقاي هاشمي همه اميدهارا تبديل به ياس نمود.سپس آنچه تصور نمي شد پيروزي آقاي روحاني بود اما اعلام مواضع و حضور بخش عمده اصلاح طلبان وطرفداران آقاي هاشمي در ستاد مركزي ايشان صرف نظر از عدم احتمال پيروزي موجب شد تا باب مذاكرات را با آقاي دكتر روحاني باز كنم وبا استدلال اثبات كردم كه اقوام و مذاهب ايراني مشروط به تضمين وبه رسميت شناختن مطالبات و حقوق تضييع شده و معوقه شان در انتخابات شركت مي كنند و اين بيانييه 10 ماده اي حداقل حقوق آنها درابعاد سياسي،فرهنگي،اقتصادي و ملي و مذهبي و... است؛ خوشبختانه با وجود برخي محدوديت ها و تنگ نظري ها از سوي آقاي دكتر روحاني بطور رسمي مورد پذيرش و تحت عنوان بيانييه شماره 1 در سايت هاي ستاد انتخاباتي وسپس در تيراژ انبوهي منتشر شد ودر سفر كردستان در سالن آزادي سنندج مورد تاكيد مجدد قرار داد. وبا قاطعيت وعده اجراي آن را به مردم داد. ناگفته پيداست مشاركت مطالبه محور و هدفمند اقوام و مداهب با 70 تا 80 درصد راي به آقاي روحاني در پاسخ به اين بيانييه و مواضع ايشان در قبال اقوام ومذاهب بود؛گرچه انتظار مي رفت مشاركت اقوام و بخصوص شايستگان كورد در كابينه بعنوان يكي از بندهاي بيانييه اجرا مي شد والبته تاكنون نقض شده است؛اما همچنان اميدوار به اجرا و تحقق حقوق ملتي هستيم كه در طول تاريخ قبل وبعدازانقلاب 57 تحت تبعيض ملي ومذهبي قرار گرفته اند.

اما هرچه رابگندد نمكش زنند واي به روزي كه بگندد نمك

در چنين اوضاع و احوالي برخي از نمايندگان مردم خسته ومانده در بيم و اميد، اصلا عزم واراده وهماهنگي و همكاري براي پيگيري مطالبات مردم وبخصوص تحرك وانسجام وفعاليتي دراجراي اين بيانييه كه سندي معتبروقانونمند است ، ندارند!!!بدون ترديد تشكيل فراكسيون نمايندگان كورد كه از بديهي ترين فعاليت هايي است كه در همه مجالس جهان صورت مي گيرد وبراي اولين بار در مجلس ششم تشكيل و كار نامه موفقي به ملت ارائه نمود؛پيش نيازپيگيري ودفاع از مطالبات ملي وعمومي است.مردم حق دارند از نمايندگان خود پرسش كنند كه چه اقدامات عملي وموثري بخصوص در اين مقطع كه همه سهم خود را گرفته اند، انجام داده اند؟

اما مانيز بعنوان مدعيان دفاع از حقوق ملت كورد با سوابق نمايندگي مردم و پيشينه سياسي ومدني و... مبرا ازضعف و كم كاري و سهل انگاري نيستيم آنچه برخي از شركت كنندگان عنوان مي كردند نه تنها شگفت انگيزبلكه باعث تاسف بود يكي به دليل اينكه من عامل وباني جلسه بودم شركت در جلسه را تحريم كرده بود؛ ديگري كه 8 سال نماينده مردم محروم و مورد تبعيض بود نه تنها اعتقادي به تشكيل فراكسيون نداشت بلكه فراكسيون راغيرقانوني قلمداد مي كرد،،دوست ديگري پيگيري جمعي و صدور بيانييه را مردود مي دانست و رايزني و لابي گري فردي البته به معناي درستر آن و آنگونه طي اين مدت ديده ايم گدايي گري ودر سالن انتظارنشتن را چاره كار عنوان مي كرد ومشكل اساسي از نظر ايشان فونت وانشاي نامه پيشنهادي بود.بنابراين سخن والبته تجربه درستي است كه هماهنگي و همراهي و وحدت مديريت درخلق وخو ورفتار ما كوردها نيست .

با اين حال در جمعبندي و بعنوان خروجي جلسه مقرر شد در همين ارتباط وبا ابتكار عمل نمايندگان مجلس جلسات ماهيانه تشكيل شود و كارگروهي متشكل از نمايندگان فعلي وقبلي ضمن كار كارشناسي پيگير مصوبات شوند. خلاصه مردم به حق توقع و پرسش دارند وما موظف به پيگيري وپاسخگويي هستيم.

به هرحال اين سخنان از سردلسوزي است لازم ميدانم از جمع شركت كنندگان اعم از نمايندگان فعلي وادوار و شخصيت هاي فعال سياسي-مدني و دانشگاهي مقيم تهران كه با احساس مسئوليت دعوت مارا پذيرفتند سپاسگزاري نمايم. واعلام مي كنم به شرط تلاش به آينده اميدوارم.

۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

ملت شرافتمند و با غيرت کردستانَ
همشهريان آگاه و آزادانديش مريوان و سروآباد و اورامانات
با عرض سلام و ادب
بدون ترديد صندوقهای اخذ رأی مشارکت آگاهانه و پيام رسا و گويای شما را به ايران و جهان اعلام کرد.
کيست که نداند هر برگ رأی شما حاکی از مطالبات و خواسته های ملی و محلی و خواهان اصلاحات و تغييرات اساسی در عرصه سياست های داخلی و خارجی است.
کيست که نداند ملت سرافراز کرد در کنار ديگر هموطنان ايراني ضمن تحمل مشکلات و نارسايي های سياسی، اقتصادی و اجتماعی و ... بطور مضاعف تحت تبعيض نژادی و مذهبی قرار گرفته است.
بنابراين ارزش و شيرینی پيروزی شما در انتخابات 24 خرداد 1392 بيش از هر زمان و مکان ديگری قابل فهم و مشاهده است.
لازم ميدانم بعنوان عضو کوچکي از جمع بزرگ شما اين پيروزی شکوهمند و تاريخ ساز را به ملت سرافراز ايران و کردستان سر بلند و همشهريان آگاه و آزاد انديش مريوان و سروآباد و اورامان صميمانه تبريک و تهنيت عرض نمايم.
همچنين ضمن عرض تبريک اين پيروزی به محضر جناب آقای دکتر حسن روحانی منتخب محبوب ملت ايران، از خداوند منان برای ايشان و همه دست اندرکاران دولت آينده تدبير و اميد در تحقق مطالبات و خواسته های ملت به طور عام و مطالبات مناطق کردنشين و بويژه در اجرای بيانيه 10 ماده ای شماره 1 با موضوع «حقوق اقوام و مذاهب» بطور خاص، آرزوی موفقتت نمايم.
در پايان از اعتماد و حسن نيت و حضور آگاهانه و هدفمندتان در اين رخداد تاريخی سپاسگذارم.
خدمتگزار هميشگی شما
عبدالله سهرابی
تهران 25 خرداد 1392