موتور محرکە اعتراضات مردمی در خاورمیانە کدام است؟ اسلامگرایی، فاصلە طبقاتی یا نبود آزادیهای مدنی؟ سیامک حیدری
avatar
گفتگو با عبداللە سهرابی و باران میلان
مقدمە: مرگ یک جوان دستفروش تونسی جرقەی رشتەای از قیامها و انقلاب را در جهان عرب بە دنبال داشت. انقلاب یاس تونس و انقلاب مصر امیدهایی را برای رفرم و سرنگونی دولت های مستبد و فاسد در سایر کشورها بە همراە آوردە است.
مردم یمن، الجزایر و... متاثر از انقلاب پیروزمند همسایگان خود، اینک امید بە پیروزی و تغییر دولت را بیش از هر زمان دیگری دست یافتنی می دانند.
مردم منطقە از فساد و تباهی، فقر و گرسنگی، نابرابری اقتصادی و اجتماعی و نبود آزادی های مدنی دهەها بود کە رنج می برند. ماحصل دست رنج آنان، میلیاردر شدن کاخ نشینان، اعیان، اقوام و خویشاوندانشان بودند.
خاورمیانە می رود کە برای همیشە چهرەی دیگری بە خود بگیرد. هنوز زود است کە بگوییم خاورمیانەی فردا، چە رنگی خواهد داشت و روند مبارزات و مطالبات مردمی چە شکل و شمایلی بە خود خواهد گرفت؛ اما آنچە آشکار است، دیگر این خطە مثل دیروز نخواهد بود.
برای بررسی وضعیت پیش آمدە در منطقە و همجنین تاثیر تغییر معادلات منطقەای بر مردم ایران و جمهوری اسلامی ایران مصاحبەای را با خانم " باران میلان" و آقای عبدڵلە سهرابی" انجام دادەایم کە متن آن را در زیر می خوانید:
نخست با باران میلان شروع می کنیم. خانم میلان، شاعر، فعال حقوق زنان و همچنین یکی از فعالان مدنی ساکن ایران هستند .
١. هم چنان کە می دانید تحولات اخیر در کشورهای
عربی آنقدر سریع و ناگهانی اتفاق افتاد کە حتی بسیاری از کارشناسان و هم چنین کشورها را دچار حیرت کرد؛ حالا شما زمینەهای سربرآوردن چنین خیزش هایی را در چە می بینید؟
باران میلان: دقیقا، آنقدر سریع که هم حیرت فراوان به دنبال داشت و هم موجبات نگرانی حکومتهای دیکتاتوری مشابهی مانند ایران و کشورهای عربی دیگر و نیز موجبات نگرانی صاحبان نظام های سرمایه داری را فراهم نمود. آنچه مسلم است خاورمیانه به دلایل بسیاری مورد توجه و اهمیت آنهاست و چنین حرکتهایی آنهم به این صورت پیش بینی نشده می تواند برهم زننده بسیاری از معادلات سیاسی آنان نیز باشد.
در کل این جنبشها و حرکتها مردمی هستند و ریشه در بیداری و خودآگاهیی دارد که دنیای ارتباطات امروزی، رسیدن بە چنین امری را تا حدود زیادی تسهیل کردە است. امروز مردم در هر نقطه از جهان که باشند می دانند داشتن رفاه و زندگی متناسب با استانداردهای روز و برخورداری از حقوق انسانی اجتماعی و سیاسی حق آنهاست. خاصه آنکه آنان دارای ممالکی هستند که هم ثروت و منابع طبیعی دارند و هم پیشینه و قدمت تاریخی. .
اگر نگوییم همه، ولی می توان گفت کە اغلب کشورهای خاورمیانه سرشار از ثروتها و منابع طبیعی فراوان، دارای مردمانی محروم و در عین حال رژیم هایی دیکتاتوری هستند که چنگ بر ثروت و قدرت یازیدەاند و این عامل مهم می تواند انگیزه را در مردم برای مبارزه جهت پیشگیری از این روند بوجود بیاورد.
٢. تحولات جهان عرب و سرنگونی تعدادی از رژیم های عربی، آیا می تواند تاثیری مستقیم و عینی بر مردم ایران و افکار عمومی آن برجای بگذارد؟ آیا می توان جنبش آنان را، آنچنان کە عدەای معتقدند، متاثر و دنبالەی انقلاب اسلامی ایران و یا جنبش ٢ سال اخیر در ایران دانست؟
باران میلان: بلی، خاصه آنکه مردم اغلب کشورهای خاورمیانه با کمی تفاوت در سیستم حکومتی شان، اغلب وجه تشابهات زیادی دارند. مثلا در نوع مشکلاتی که با آن درگیر هستند، زیر ساختهای سیاسی مشابە دارند و نیز از نبود دموکراسی و برابری رنج می برند. همچنین وجوه تشابهی مانند وضعیت وخیم حقوق زنان و نیز حضور حکومتهای خودکامه و مستبد در راس قدرت دارند. تنها از یک جهت می توان حرکت مردم مصر را می توان بیشتر همانند انقلاب 57 در ایران دید و آن اینکە بر ضد رئیس جمهوری که تقریبا به شاهی دیکتاتور در کشور بدل شده بود بە پا خاستند. اما امروز با گستردگی و باز بودن راههای کسب اطلاعات برای مردم مصر و آگاهی از تجربه تلخ ایران، بە نظر نمی رسد کە مردم مصر همان جهت و مسیر مردم ایران را در سال ١٣٥٧ را طی کنند. هر چند که ناگهانی بودن این موج می تواند نشانی از بی برنامگی باشد و در همان حال اگر گروههای سیاسی غیر دینی قدرتمند و با برنامه پیش نروند، آلترناتیو همیشه آماده ی اسلام سیاسی، گوی سبقت را از آنان خواهد ربود.
٣. بە نظر شما آیا تحولات و رویدادهای کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانە خاستگاە اسلامی دارد و یا ناشی از وجود مولفەهای دیگری مانند فقر و فاصلە عمیق طبقاتی، فساد اداری، نبود دمکراسی و... دانست؟ موتور محرکەی اعتراضات مردمی در آن کشورها بە نظر شما چیست؟
باران میلان: در وهله اول فقر موجود و نابسامانی های اقتصادی و فشار بیکاری است؛ گرچه بدرستی نمی توان پیش بینی نمود که تحولات سیاسی به کدام سو می رود. با توجه به اینکه ما ایرانیها مار گزیده ایم، لذا نسبت به سایر نقاط جهان نگرانی بیشتری از اسلامی شدن و نفوذ بنیادگرایی اسلامی در آن مناطق داریم.
" با توجه به اینکه ما ایرانیها مار گزیده ایم، لذا نسبت به سایر نقاط جهان نگرانی بیشتری از اسلامی شدن و نفوذ بنیادگرایی اسلامی در آن مناطق داریم "
خاصه آنکه کفه این حرکتها نسبتا به نفع احزاب اسلامی مانند اخوان المسلمین در مصر و نهضت اسلامی در تونس سنگین است. اما مولفەهای خاصی هم در کار است که شاید باعث گردد نتوانیم با قاطعیت بگوییم این جنبشها منشا اسلامی یا بنیادگرایی دارد و یا در جهت نیل به برقراری نظام های اسلامی است.
دلیل مهم این است که در این کشورها ممنوعیتی برای مردم در اسلامی بودنشان نبوده و یا محدودیت برای آنها. مطالعه شعارها و مطالبات مردم نیز از این حکایت نمی کند؛ برای مثال در مصر شعارها مضمون سیاسی و اقتصادی داشته و درخواستها نیز مانند درخواست اصلاح قانون اساسی یا بالا بردن حداقل دستمزدها یا آزادی تشکلهاست و گمان نمی کنم مردم مصر راه رسیدن به این مطالبات را که کمترین ارتباط را با دین می تواند داشته باشد در اسلامیزه کردن حکومت ببینند. شعارهای حزبی و جناحی حتی از سوی اخوان المسلمینی ها هم تا به حال رنگ و بوی اسلامی نداشته است. آنها در نهایت سرنگونی رژیم دیکتاتوری را می خواستند و در صدد دموکراتیزه نمودن حیات سیاسی جامعه هستند. از نظر من فقر و بیکاری، بیزاری از استبداد طولانی و نیز ضدیت با فساد دولتی مهمترین نیروی محرکه در این کشورهاست.
" از نظر من فقر و بیکاری، بیزاری از استبداد طولانی و نیز ضدیت با فساد دولتی مهمترین نیروی محرکه در این کشورهاست "
اما در هر حال نگرانی از " جمهوری اسلامی " شدن آنها نیز نگرانی کمی نیست آنهم با تجربیات تلخی که ما از آن داریم.
٤. دولت و رژیم جمهوری اسلامی در تریبون های رسمی ضمن حملە بە دولت مصر و شخص حسنی مبارک، از مبارزات مردم مصر بە نام " بیداری دنیای اسلام" دفاع می کنند؛ اما در همان حال از صدور مجوز راهپیمایی برای دفاع از مردم مصر خودداری می ورزند. شما این تضاد در رفتار و گفتار را در چە چیزهایی می دانید؟
باران میلان: دولت و رژیم جمهوری اسلامی از سرایت این حرکت به زیان خود بسیار نگران هستند. شاید با علم به اینکه مردم ایران در هر صورت از این حرکتها استقبال می کنند، لذا آنان خود را می خواهد در کنار مردم خود و مصر نشان دهد. و یا اساسا راهکار عاقلانه تر را در این می داند که از قدرت بزرگتر حمایت کند که تضمینی برای بقای آنان هم باشد و این قدرت بزرگ سیل مردم ریخته در خیابانهای مصر است نه شخص حسنی مبارکی که بالاخرە رفتنی شد.
دلیل دیگر می تواند موجب نگرانی قدرتهایی مانند آمریکا و اسرائیل را فراهم آورد تا آنها را برای مقابله با این حرکت تحریک نموده و خود نفع لازم را ببرد. که البته آنها کار خود را بلدند .
در رابطه با عدم صدور مجوز نیز باید گفت کە جمهوری اسلامی می داند ملت مترصد یک فرصت است تا کلیت رژیم را نشانه بگیرند، لذا نمی خواهد این فرصت را به این سادگی در اختیار آنان بگذارد. در هر حال طبیعی است که همەی تلاش خود را برای بقا ی خود انجام دهد.
درخواست مجوز نیز از جانب آقایان موسوی و کروبی نیز طنز آمیز تر از هر چیز دیگریست. چه لزومی دارد کە مردم معترض به بهانه طرفداری از مردم مصر و درخواست مجوز تجمع نمایند. اگر هدف مخالفت با جمهوری اسلامی است که چه مجوزی بالاتر و چه بهانه ای مهمتر از خواست مخالفین که خود مردم هستند. درخواست مجوز از سوی این آقایان بیانگر این مهم است که آنان همچنان وفادار به نظام ولایت فقیه بوده و از این چارچوب فراتر هم نخواهند رفت.
" درخواست مجوز از سوی این آقایان بیانگر این مهم است که آنان همچنان وفادار به نظام ولایت فقیه بوده و از این چارچوب فراتر هم نخواهند رفت "
می خواهند خود به جایی برسند با قربانی کردن مردم در همین چارچوب با طرح مطالبات محدودی که نه همه اقشار و طیفها و ملیتها را در بر می گیرد که همه گیر و سراسری شود و نه ظرفیت تبدیل شدن به آن را دارد. و همە مهم تر در پی سقوط این نظام اصلاح ناپذیر نیست. به گمان من جنبش از آنها عبور کرده اما از فقدان رهبری رنج می برد.
٥. شما چە شباهت ها و تفاوت هایی در بدنە و رهبریی تظاهرات و جنبش یکی دو سال اخیر مردم ایران با خیزش و جنبش های مصر و تونس می بینید؟
باران میلان: در خیزش جوامع عربی و خاورمیانه به ویژه مصر و تونس مردم عاصی بی هیچ رهبر و پیشقراولی تنها با اتکا به قدرت مردمی و اتحاد خود علیه فقر، بیکاری، گرانی و دیکتاتوری به پاخاسته و به خیابان ها می ریزند و به نتیجه هم می رسند. آنها به طور مستقیم خواهان سقوط رژیم های استبدادی و تغییرات بنیادین در قوانین اساسی کشور خود هستند.
" آنها به طور مستقیم خواهان سقوط رژیم های استبدادی و تغییرات بنیادین در قوانین اساسی کشور خود هستند "
در ایران مردم ابتدا با شعار رای من کجاست وارد عرصه مخالفت شدند و سپس شعارها رادیکال تر شدند. اما ،در ایران، رهبرانی که خواهان سقوط رژیم نبودند مانند عامل بازدارنده این حرکتها عمل کرد. در مصر و تونس به دلیل یکصدایی و همگامی مردم و نبود جناح و جناح بازی و ارجحیت ندادن به فلان طبقه و گروه و بهمان خودی و ناخودی و بسیاری از دلایل دیگر مردم موفق تر عمل کردند. فردی مانند وائل عنیم اصلا رویش نمی شد که بگوید مردم به فراخوان او لبیک گفته اند در حالیکه در ایران همه بدنبال رهبر شدن هستند.
٦. چرا جنبشی کە در ایران جنبش سبز ایران نام گرفت، نتوانست مانند انقلاب مصری ها بە جنبشی سراسری تبدیل شود و اقشار و طیف های وسیع و گوناگون جامعە را دور خود گردآورد؟ اشکال از کجا بود؟ چرا جنبش در تهران و یکی دو شهر مرکزی ایران محبوس و از حمایت دیگر مناطق ایران محروم ماند؟
باران میلان: به دلیل اینکه جنبش سبز در برگیرنده همه خواسته های مردم از همه ملیتها و اقشار نبود و نیز نتوانست با تشکلها و گروههای کارگری همصدا شود. آن پتانسیل لازم را برای نمایندگی کردن احقاق حقە همەی مردم نداشته و هنوز هم ندارد. اعتماد لازم را نتوانست در بین همەی مردم کسب کند. به علت نبود رهبران مشخص و استراتژی واحد بیشتر شبیه یک شورش خیابانی کورکورانه، غیر منسجم و غیر قابل سازماندهی عمل می کرد.
خواسته ها بسیار متنوع بود. گرچه در ابتدا شعار "رای من کجاست" بود؛ اما در دل مردم داستان چیز دیگری بود. هدف کسب آزادیهای اجتماعی و فرهنگی و جدایی دین از سیاست و مبارزه با ولایت فقیه و..... دقیقا آنچه که "رهبران کذایی جنبش سبز" به آن باور نداشتند. مردم از موسوی و کروبی عبور کردند و چون بی رهبر پا به آن راه گذاشتند راه به جایی نبردند. ملیتهای موجود در ایران هم نتوانستند با این جنبش ارتباط و هم صدایی کنند؛ زیرا مطالبات متفاوتی داشتند. حتی جنبش زنان هم با جنبش سبز بنا به دلایل زیادی همصدا نشدند. دلیل بعدی ایجاد حساسیت و عصبانیت در مردم توسط رژیم بود تا تظاهرات را بە خشونت کشیده و با دستگیری و کشتن عده ای، که ندا مشهورترین و سمبل آنان بود، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران بتوانند فشار جنبش را تخلیه و ابتکار عمل را در دست بگیرند
٧. مجمع نمایندگان ادوار شورای اسلامی با انتشار بیانیەای بە مناسبت ٢٢ بهمن، بە وجود "بحران" و "شرایط نظامی- امنیتی حاکم بر ایران" سخن بە میان آوردە است. بحران کنونی کە حاکمیت با آن روبرو است از کجا نشات می گیرد؟ راە برونی رفتی برای حاکمیت از این بحران متصور است؟
باران میلان: شاید بهترین کار برای حاکمیت این باشد که به خواسته اکثریت مردم تن در دهند. این خواسته می تواند تغییر شرایط موجود بوسیله برگزاری یک رفراندوم آزاد با نظارت سازمانهای بین المللی باشد یا ایجاد اصلاحات بنیادی و ریشه ای در ساختار قوانین حاکم باشد .
٨. آقای محسنی اژەای در واکنش بە درخواست مجوز راهپیمایی برای از طرف رهبران مخالف دولت ایران، ضمن "سیاسی" خواندن اقدام آنان، آنرا "موجب جدایی و تفرقە" خواند. حال با توجە بە اینکە درخواست صدور مجوز طی ٢ سال گذشتە بارها از سوی حاکمیت رد شدە است؛ تغییر تاکتیک ضروری بە نظر می رسد. بە نظر شما از این پس چە کارها و تاکتیک هایی را باید مد نظر قرار داد؟
باران میلان: تاکتیک مهم برای جنبش سبز این است که فکر اصلاحات دولتی را کنار بگذارد و از دل نظام خارج گردد و به اصطلاح رهبران آن از تبلیغ این تفکر که انقلاب یعنی خشونت و استبدادی دیگر یا معاوضه قدرت دست بکشند. رفرم دولتی تنها راه نیست و انقلاب هم همیشه به دیکتاتوری نمی انجاند. بازگشت به دوران طلایی امام خواست آنهاست نه خواست های ملت. این شیوه تقویمی تجمع به مناسبتهای مختلف، آنهم مناسبتهای اسلامی، همانطور که گفتم هم برای رژیم قابل پیش بینی شده و هم بیانگر نوعی وفاداری به این مناسبتهاست. در هر حال من برنامه ریز نیستم ولی این جنبش برنامه ریزان و مبتکرانی لازم دارد که راههای غافلگیر کننده بیابند، نه راه حلهای قابل پیش بینی و مهار شدنی.
.............................................................................................................
abdulla-sohrabi.jpg
بیوگرافی عبداللە سهرابی:
- متولد 1342 روستاي پيرخضران، دهستان كوماسي از توابع مريوان، استان کردستان
- فوق ليسانس مديريت با بيش از 50 دوره آموزش هاي عمومي و تخصصي در حوزه هاي زبان انگليسي، ICDL،IMS، مديريت و...مسافرت به 22 كشور در اروپا، آمريكاي جنوبي، آسيا و بازديد از شركتهاي نفت وگاز توتال، اني ، گازپروم ،استات اويل، آرامكو و تات نفت و پتروناس
- 27 سال سابقه ي آموزشي و فرهنگي
- نماينده مردم مريوان و سروآباد در مجلس ششم
-عضو موسس اولين فراكسيون نمايندگان كرد مجلس ششم
- صاحب امتياز و مدير مسئول هفته نامه توقيف شده روژهەلات در دو دوره ي انتشار آن.
-عضو هيئت موسس جبهه متحد كرد
-عضو هيئت مديره جامعه كردهاي مقيم تهران در دور قبل
-فعال در عرصه هاي مطبوعات و رسانه ها
و اكنون مقيم تهران و كارشناس سيستم ها و بهره وري شركت ملي نفت
" ١. هم چنان کە می دانید تحولات اخیر در کشورهای عربی آنقدر سریع و ناگهانی اتفاق افتاد کە حتی بسیاری از کارشناسان و هم چنین کشورها را دچار حیرت کرد؛ حالا شما زمینەهای سربر آوردن چنین خیزش هایی را در چە می بینید؟ "
عبداللە سهرابی: درست است آنچه اتفاق افتاد سريع وناگهاني بود، اما نظام هاي ديكتاتوري طي سالهاي اخير و بلكه در طول تاريخ نظام سياسي-اداري خود زمينه ها را فراهم كرده بودند و انرژي و پتانسيل اعتراضات بطور بالقوه در بين توده هاي مردم بخصوص جوانان و روشنفكران نهفته بود و آماده جرقه و استارتي بود كه با خودكشي يك دست فروش تونسي زده شد. بنابراين تغييرات و دگرگوني هايي كه در دهه هاي پيش و بلكه هم سو با اروپا مي بايست پس از عصر رنسانس و انقلاب صنعتي و پايان دوران فئوداليسم شكل مي گرفت، اكنون استارت خورد. بي گمان اين رويداد ها معلول نظام هاي مستبد و متمركز و فردگرا و موروثي است
" بي گمان اين رويداد ها معلول نظام هاي مستبد و متمركز و فردگرا و موروثي است "
كه با رشد سياسي و فرهنگي ملت ها و در دنياي بدون مرز اينترنت و رسانه ها و در نتيجه فقر و تبعيض فراگير بخصوص با همت جوانان و روشنفكران و حمايت اقشار فقير و متوسط جوامع در حال وقوع و گسترش است و همسان جريانات جوي و ابر هاي باران زاي مديترانه اي از غرب به شرق در حال وزيدن است.
٢. تحولات جهان عرب و سرنگونی تعدادی از رژیم های عربی، آیا می تواند تاثیری مستقیم و عینی بر مردم ایران و افکار عمومی آن برجای بگذارد؟ آیا می توان جنبش آنان را، آنچنان کە عدەای معتقدند، متاثر و دنبالەی انقلاب اسلامی ایران و یا جنبش ٢ سال اخیر در ایران دانست؟
عبداللە سهرابی: دكتر حسابي فيزيك دان نامي ايراني نظريه ذره را ارائه نمود كه بر اساس آن تاثير يك ذره را بر نظام هستي اثبات مينمايد. حال چگونه ممكن است در علوم انساني و در مناسبات سياسي و اجتماعي آنهم در دنياي ارتباطات و بويژه در ممالك اسلامي و منطقه خاورميانه با همه معضلات و درد هاي مشترك و مشابه آنها اين تحولات ودگرگوني ها بدون تاثير باشد. شاهد بوديم با شروع اعتراضات در تونس، قيام مردم مصر آغاز شد و نسيم آن در كل خاور ميانه وزيدن گرفت و جالب تر از آن برخي از رهبران و نظام هاي مستبد بلا فاصله اصلاحات سياسي و اجتماعي و اقتصادي را آغاز كردند.
و مهمتر از آن در ميان ملت ها حس آزادي خواهي و عدالت جويي و انسان دوستي امري فطري و ذاتي است. به ويژه ملت ايران با پيشينه سياسي و تحمل معضلات و فشارهاي قبل و بعد از انقلاب با گوشت و استخوان شرايط موجود كشورهاي عربي را احساس مي كند. با اين حال نمي توان اثبات كرد اين جنبش ها دنباله رو انقلاب 57 و يا جنبش سبز باشد.
" نمي توان اثبات كرد اين جنبش ها دنباله رو انقلاب 57 و يا جنبش سبز باشد "
طيف هاي مختلف مردم از طرف داران اسلام سياسي و بنيادگرا تا ميانه رو و سكولار و ساير اديان و عقايد نقش فعالي ايفا كرده اند و آگاهانه انواع دنباله روي ها را تكذيب و بر مشاركت عمومي در قالب يك قيام ملي و براي تامين عدالت وآزادي و رفع فقر و تبعيض تاكيد نموده اند
آنجه طي اين روزها شاهد بوديم مسئولان و رهبران و بطور كلي جريان بنيادگراي جامعه تحت عنوان بيداري اسلامي و الگوبرداري از انقلاب 57 ايران و رهبران و جنبش سبز اين قيام ها را همسو با وقايع پس از انتخابات و موجي دمكراسي خواهي ميدانند. بدون ترديد بايد ميزان صحت و سقم اين ادعا ها را در ميان مردم و بخصوص مبارزين اين جوامع جستجو و آناليز كرد كه مواضع رهبران و شعارهاي مردم اين كشورها چيست؟ و چه سوابق و تنگناها و نارسايي هايي منجر به اين رويداد ها شده است. پاسخ دقيق مستلزم زمان و كسب اطلاعات جديد و بخصوص آراء مردم در انتخاباتي آزاد و دمكراتيك است كه تا كنون رنگ و بوي آنرا نديده اند. البته نتايج و تبعات انقلاب 57 در بخشهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي طي 32 سال گذشته با استناد به داده ها ي آماري و شاخصهاي موجود علائم و راهنماي خوبي براي ساير ملت هاست كه آز آن درس بگيرند يا عبرت؟ البته تا كنون مواضع رهبران و مردم اين جنبش ها مطالبه ي آزادي، عدالت و مبارزه با فقر و فساد با احترام به همه ي عقايد و تفاوت ها و با مشاركت همه ي اقشار اعم از مسلمان و غير مسلمان و لائيك و سكولار بوده است.
٣. بە نظر شما آیا تحولات و رویدادهای کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانە خاستگاە سلامی دارد و یا ناشی از وجود مولفەهای دیگری مانند فقر و فاصلە عمیق طبقاتی، فساد اداری، نبود دمکراسی و... دانست؟ موتور محرکەی اعتراضات مردمی در آن کشورها بە نظر شما چیست؟
عبداللە سهرابی: طبيعي است در اين تحولات مجموعه اي از مطالبات و خواسته ها مطرح است و احزاب سياسي و مردم با انواع گرايشات اسلامي و سكولار حضور دارند؛ اما شرايط و نيازهاي موجود،نظام هاي ديكتاتوري فقر و تبعيض انباشته در ممالك جهان سوم بيانگر اولويت و محوريت مطالبات دمكراتيك شامل آزادي، عدالت و تامين رفا و نيازهاي اساسي و در نهايت مشاركت بدون تبعيض همه شهروندان در اداره جامعه است. آنچه مشاهده ميگردد اين جنبش ها رنگين كماني است شامل همه ي طيف ها اعم از اسلام بنيادي و ميانه رو و سكولار و ديگر اديان و مكاتب و پيداست خواهان سيستمي دمكرات هستند كه در آن حقوق كل اقشار و احزاب و عقايد و...رعايت وتامين شود. در غير اينصورت پيروزي غير ممكن بود؛ زيرا رژيم مصر در گذشته به سهولت اعتراضات اخوان المسلمين را سركوب ميكرد.
4. دولت و رژیم جمهوری اسلامی در تریبون های رسمی ضمن حملە بە دولت مصر و شخص حسنی مبارک، از مبارزات مردم مصر بە نام " بیداری دنیای اسلام" دفاع می کنند؛ اما در همان حال از صدور مجوز راهپیمایی برای دفاع از مردم مصر خودداری می ورزند. شما این تضاد در رفتار و گفتار را در چە چیزهایی می دانید؟
عبداللە سهرابی: دليل موثق و موجهي براي توجيه اين مواضع نمي توان يافت. پر واضح است زماني كه مسئولان جمهوري اسلامي و ملت ايران صريح و شفاف از خواسته ها و مطالبا ت و قيام هاي مردمي در اين كشورها دفاع ميكنند و مدافع آزادي و عدالت و مخالف سركوب اين ملت ها هستند و اندك برخورد لباس شخصي هاي (لباس شخصي عبارتي رايج در فرهنگ سياسي ايران بويژه طي ساليان اخيراست و منظور از افرادي است كه در لباس شهروندان عادي، راه پيماييها و اعتراضات مردمي را سركوب مي كنند)
" لباس شخصي عبارتي رايج در فرهنگ سياسي ايران بويژه طي ساليان اخيراست و منظور از افرادي است كه در لباس شهروندان عادي، راه پيماييها و اعتراضات مردمي را سركوب مي كنند "
مصر را ديكتاتوري شتري مينامند؛ توقع و انتظار افكار عمومي در داخل و خارج اين است كه با ملت خود چنين رفتار نكنند.
٥. شما چە شباهت ها و تفاوت هایی در بدنە و رهبریی تظاهرات و جنبش یکی دو سال اخیر مردم ایران با خیزش و جنبش های مصر و تونس می بینید؟
عبداللە سهرابی: در سبك رهبري و مواضع رهبران جنبش سبز با جنبشهاي مصر و تونس تفاوت معناداري به چشم نمي خورد يا به عبارت درست تر در هر دو جنبش مردم از رهبران جلوتر بودند، بويژه آنگونه از دور پيداست در مصر و تونس نقش رهبري بسيار كمرنگ است. اين اتحاد و قاطعيت اقشار مختلف مردم و البته گوش شنواي حاكميت و عدم سركوب مردم از سوي نيروهاي نظامي در كمترين زمان و با كمترين هزينه پيروزي را براي آنان به ارمغان آورد موارديكه در ايران عكس آنها صادق است.
" اتحاد و قاطعيت اقشار مختلف مردم و البته گوش شنواي حاكميت و عدم سركوب مردم از سوي نيروهاي نظامي در كمترين زمان و با كمترين هزينه پيروزي را براي آنان به ارمغان آورد مواردي كه در ايران عكس آنها صادق است "
٦. چرا جنبشی کە در ایران "جنبش سبز" ایران نام گرفت، نتوانست مانند انقلاب مصری ها بە جنبشی سراسری تبدیل شود و اقشار و طیف های وسیع و گوناگون جامعە را دور خود گردآورد؟ اشکال از کجا بود؟ چرا جنبش در تهران و یکی دو شهر مرکزی ایران محبوس و از حمایت دیگر مناطق ایران محروم ماند؟
عبداللە سهرابی: همانگونه به درستي گفتيد جنبش سبز در ايران غالبا در ميان اقشار متوسط اقتصادي و تحصيل كردگان و كلان شهرها و بويژه تهران و دانشگاها و افراد آگاه و فعال در امور سياسي-فرهنگي است.
دلايل آنرا ميتوان در سه بخش عنوان كرد:
دلايلي كه ناشي از رفتار و برخورد حاكميت است كه اجازه حضور و ابراز مخالفت را بويژه در شهر ها ي كوچك وروستا ها كه به سهولت قابل نظارت و كنترل هستند نمي دهد و تحت چنين شرايطي مردم اينگونه مناطق امكان ايفاي نقش را ندارند.
دلايلي كه ناشي از ضعف مديريت و سازماندهي و تشكيلات احزاب و گروهاي فعال در جنبش است كه از زمان شروع دوران بي سرانجام اصلاحات در 2خرداد 76 صرفا متكي به نخبه گان و دانشگاهيان بوده است و از سازماندهي و برنامه ريزي در سطح كشور ناتوان بودند.
دلايلي كه ناشي از شرايط و وضعيت عمومي جامعه است بطور كلي مردم ايران در نتيجه انقلاب 57 و بخصوص درپي 8 سال جنگ خانمان سوز و فرسايشي و پرهزينه عراق و نوع ساختار و سيستم حكومتي و تاثير ئيدئولوژي حاكم بر جامعه خسته و نااميد و با بيم از بدتر شدن اوضاع به وضع موجود تمكين ميكنند البته آنگونه بازخورد ها ورفتار و گفتار مردم نشان ميدهد اين تمكين يك انتخاب مطلوب آنان نيست با اين حال جمعي نيز در اين شرايط منافع و امتيازات و رانت هايي دارند و جمع كثيري نيز بعنوان تحت پوشش نهاد هاي حكومتي و حمايتي مستمري بگيراني هستند كه بعنوان لشكر پياده نظام در همه صحنه ها بخصوص ايام انتخابات ايفاي نقش مي كنند.
صرف نظر از موارد فوق جنبش سبز با وجود صدور بيانه هاي تاريخي در تضمين حقوق ملي و مذهبي نژادهاي ايراني مانند بيانيه شجاعانه شماره 4 آقاي كروبي به دليل پيشينه تبيعيض هاي تاريخي وفقدان چنين مواضعي درگذشته، نتوانست به نحو مطلوب اعتماد اقليت ها را جلب كند، البته تاثير دلايل فوق الذكر نيز در اين روند كاملا مشهود است. با همه ي اين شرايط نمي توان نقش فعال و موثر وآگاهانه دانشگاهيان و فرهنگيان و روزنامه نگاران و شهروندان خبرنگار و... در كل نقاط شهري و روستايي كشور و بويژه در كردستان ايران را ناديده گرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر