عبدالله سهرابي
Sohrabi337@gmail.com
www.sohrabi137.blogspot.com
درست 75 روزپيش (11آبان 87) بود در شماره صفر دور جديد پس ازانتشار 66 شماره در دورنخست و دو سال و دوماه توقيف ودادگاهي و محاكمات ودر نهايت تبرئه در ديوان عالي كشور طلوعي ديگر روژهه لات را به همه آزاد انديشان و انديشه ورزان وفرهنگ دوستان كرد وغير كرد مژده دادم بسيار متاسفم كه ناچارم پس از در يافت راي قطعي هيئت نظارت مطبوعات در 22/10/87 مبني بر لغو امتياز آن به استناد ماده 11 قانون مطبوعات غروب آخر روژهه لات را پس ازانتشارفقط 5 شماره اعلام نمايم اين خبر زودهنگام وياس آور را در شرايطي به دكترتوفيقي سردبير مجرب وپرانگيزه اعلام نمودم كه شماره 6 را بسته وبه چاپخانه ارسال كرده بود باور كردنش مشكل بود مات و مبهوت اين واقعيت تلخ را پذيرفت پس از تلاش هاي شبانه روزي بدون كمترين امكانات وباحداقل منابع مالي كه صرفا از محل حقوق ماهيانه اعضاي شوراي سياست گذاري تامين مي شد ودر شرايطي كه بر اساس منشور و تعهدي كه به جامعه فرهنگ پرور كردستان وملت ايران در شماره صفر داده بوديم راهبردها و استراتژيهاي بلند مدت معين ومشخص شده بود تحمل و قبول اين حكم زود هنگام طاقت فرساست.
راستي چرا؟ نيم نگاهي به آمار و تيراژ نشريات كردي به وضوح محدوديت وركود مطبوعات را در مناطق كرد نشين در مقايسه با كل كشور نشان ميدهد وقتي در اوايل آبان سال جاري براي شركت در انتخابات نماينده مديران مسئول به تالار توحيد مراجعه نمودم دقايقي در ميان انبوه جمعيت به جستجوي مديران مسئول نشريات كردي پرداختم كسي را نيافتم وقتي از مسئولان ذيربط آمار مديران مسئول را جويا شدم اعلام كردند بيش از 3000 نفر مديرمسئول نشريات سراسري و محلي داريم.البته من نيز به دليل توقيف روژهه لات در دو سال قبل از كانديدا شدن و راي دادن محروم شدم.گرچه آمار سراسري همواره مورد ادعاي مسئولان فرهنگي است اما آنهم بطورعمده دربخشهاي تجاري و صنفي و مشاغل تخصصي است لذا مطبوعات سياسي- فرهنگي سراسري نيز از كميت و كيفيت مطلوبي برخوردار نيستند بااين حال مطبوعات كردي تحت تاثير تفكر سياسي- امنيتي حاكم بر منطقه با محدوديت و تنگنا هاي مضاعفي روبرو هستند.اصولا در چنين شرايطي كمتر كسي حاضر به قبول ريسك وساير هزينه هاي مادي و معنوي است.ما با قبول مخاطرات وعلم به اين واقعيت ها وبا احساس و درك ضرورت مطبوعات بعنوان ركن چهارم دمكراسي ونقش انكار ناپذير آن در توسعه سياسي،فرهنگي،اقتصادي و... ودر شرايطي كه از يك سو به محافظه كاري و از ديگر سو به براندازي متهم شديم بار ديگربه اين ميدان مين گذاري شده آمديم تا زبان حال مردم باشيم وصرفا منافع وحقوق مشروع و قانوني ملت را مبنا و اساس اهداف و عملكردمان قرار دهيم وهمانگونه در تيتر روژهه لات شماره 4 آمد به احزاب اپوزيسيون گفتيم ديالوگ وآشتي بهترين راه حل مسئله كرد است و به حاكميت اعلام كرديم ما نه تنها برانداز نيستيم بلكه در قالب قانون اساسي كه البته قابل بررسي و تجديد نظر است وبا نگاه به درون حامل وحلقه ي واسط مطالبات مردم هستيم .
تجارب مستند سي ساله انقلاب وخسارات جاني ومالي جبران ناپذير و هزينه هاي فرصتي زمان،از يك سو و شرايط فعلي جامعه جهاني در فرايند جهاني شدن ودر دنياي بدون مرز ودر عصرIT وارتباطات از ديگر سو، كارايي و كاربرد اقدامات و فعاليت هاي سياسي- فرهنگي وتعامل و ديالوگ را بعنوان ضرورتي انكار ناپذيربراي تحقق حقوق ومطالبات مردم مطرح ساخته است.حال پرسش اين است مقامات مسئولي كه درزمان مجلس ششم نيز تحمل اين روشها را نداشتند وحق انتخاب شدن و انتخاب كردن را از مردم سلب نمودند واكنون در ركود و كمبود شديد مطبوعات اندك نشريات محلي رايكي پس از ديگري قلع و قمع ميكنند.چه راه كارها و راه حلهاي بهتري دارند؟
ناگفته پيداست با پاك كردن صورت مسئله،مشكل حل نميشود.مشكل بابي و مشكل گشايي تابع فرايند مدلهاي علمي و آكادميك در حوزه علوم انساني است.كما اينكه مديريت استراتژيك وانتخاب استراتژي نيز كه از پيش نيازها و ملزومات مديريت در سطوح عالي است از اصول و تئوريهاي علم مديريت است وهردو بعنوان ابزارهاي مديريت ميتوانند در روند امور سياسي،فرهنگي،اقتصادي و...كلان جامعه كاربرد داشته باشند. بنابراين پيشنهاد مشخص من به مديران و مقامات مسئول عملياتي كردن مدل هاي حل مسئله و انتخاب استراتژي در سطوح ملي وبويژه در حل وفصل مشكلات كردستان در ابعاد مختلف است بنا ندارم اين مدلها را كه در منابع مديريتي در دسترس همگان است بيان كنم. البته عمل به اين ضرورت زماني امكان پذير است كه اصول وروشهاي دمكراتيك توام بااصول و روشهاي بروكراتيك و تكنوكراتيك پذيرفته شود در اين حالت اولا همه شهروندان براساس اصل 12و19 قانون اساسي درجه يك محسوب مي شوند و همه از فرصتهاي برابر برخوردار ميگردند وضابطه سالاري جاي رابطه سالاري وشايسته سالاري جاي باند بازي و سياست بازي ،وبر اساس مفهوم اصل سازماندهي هركسي در جايگاه خود قرار خواهد گرفت.در چنين فضايي شاهد دمكراسي و توسعه سياسي،فرهنگي،اقتصادي خواهيم بود.
در پايان لازم ميدانم از ملت شرافتمند ايران ومردم آگاه وآزاد انديش كليه مناطق كردنشين از ماكو تادهلران ودر سراسرجهان وتمامي روشنفكران و فعالان سياسي- فرهنگي وصاحبان قلم وانديشه كه در دومرحله ي انتشار روژهه لات بطرق مختلف و با ارائه مقالات و پيشنهادات و انتقادات در تداوم اين راه پردست انداز و صعب العبور مارا ياري كرده اند بطور عام واز شوراي سياست گذاري دوستان:دكترجلالي زاده،دكترخديو ودكترتوفيقي كه با فكر و قلم خود ودر تامين منابع مالي نقش موثري ايفا نمودند بويژه ازدكتر توفيقي كه بعنوان سردبير با فقدان امكانات اداري-تداركاتي وبا حداقل منابع مالي و نيروي انساني با تبحر و تلاش شبانه روزي در انتشار آن نقش كليدي و اساسي رابعهده داشتند واز دبير بخش كردي آقاي عبد الرحيم زاده وساير دوستاني كه بنحوي از انحا فعاليت و همكاري نمودند بطور خاص تقدير و تشكر نمايم .
هر طلوعي غروبي دارد وهر غروبي در انتظار طلوعي ديگر.
Sohrabi337@gmail.com
www.sohrabi137.blogspot.com
درست 75 روزپيش (11آبان 87) بود در شماره صفر دور جديد پس ازانتشار 66 شماره در دورنخست و دو سال و دوماه توقيف ودادگاهي و محاكمات ودر نهايت تبرئه در ديوان عالي كشور طلوعي ديگر روژهه لات را به همه آزاد انديشان و انديشه ورزان وفرهنگ دوستان كرد وغير كرد مژده دادم بسيار متاسفم كه ناچارم پس از در يافت راي قطعي هيئت نظارت مطبوعات در 22/10/87 مبني بر لغو امتياز آن به استناد ماده 11 قانون مطبوعات غروب آخر روژهه لات را پس ازانتشارفقط 5 شماره اعلام نمايم اين خبر زودهنگام وياس آور را در شرايطي به دكترتوفيقي سردبير مجرب وپرانگيزه اعلام نمودم كه شماره 6 را بسته وبه چاپخانه ارسال كرده بود باور كردنش مشكل بود مات و مبهوت اين واقعيت تلخ را پذيرفت پس از تلاش هاي شبانه روزي بدون كمترين امكانات وباحداقل منابع مالي كه صرفا از محل حقوق ماهيانه اعضاي شوراي سياست گذاري تامين مي شد ودر شرايطي كه بر اساس منشور و تعهدي كه به جامعه فرهنگ پرور كردستان وملت ايران در شماره صفر داده بوديم راهبردها و استراتژيهاي بلند مدت معين ومشخص شده بود تحمل و قبول اين حكم زود هنگام طاقت فرساست.
راستي چرا؟ نيم نگاهي به آمار و تيراژ نشريات كردي به وضوح محدوديت وركود مطبوعات را در مناطق كرد نشين در مقايسه با كل كشور نشان ميدهد وقتي در اوايل آبان سال جاري براي شركت در انتخابات نماينده مديران مسئول به تالار توحيد مراجعه نمودم دقايقي در ميان انبوه جمعيت به جستجوي مديران مسئول نشريات كردي پرداختم كسي را نيافتم وقتي از مسئولان ذيربط آمار مديران مسئول را جويا شدم اعلام كردند بيش از 3000 نفر مديرمسئول نشريات سراسري و محلي داريم.البته من نيز به دليل توقيف روژهه لات در دو سال قبل از كانديدا شدن و راي دادن محروم شدم.گرچه آمار سراسري همواره مورد ادعاي مسئولان فرهنگي است اما آنهم بطورعمده دربخشهاي تجاري و صنفي و مشاغل تخصصي است لذا مطبوعات سياسي- فرهنگي سراسري نيز از كميت و كيفيت مطلوبي برخوردار نيستند بااين حال مطبوعات كردي تحت تاثير تفكر سياسي- امنيتي حاكم بر منطقه با محدوديت و تنگنا هاي مضاعفي روبرو هستند.اصولا در چنين شرايطي كمتر كسي حاضر به قبول ريسك وساير هزينه هاي مادي و معنوي است.ما با قبول مخاطرات وعلم به اين واقعيت ها وبا احساس و درك ضرورت مطبوعات بعنوان ركن چهارم دمكراسي ونقش انكار ناپذير آن در توسعه سياسي،فرهنگي،اقتصادي و... ودر شرايطي كه از يك سو به محافظه كاري و از ديگر سو به براندازي متهم شديم بار ديگربه اين ميدان مين گذاري شده آمديم تا زبان حال مردم باشيم وصرفا منافع وحقوق مشروع و قانوني ملت را مبنا و اساس اهداف و عملكردمان قرار دهيم وهمانگونه در تيتر روژهه لات شماره 4 آمد به احزاب اپوزيسيون گفتيم ديالوگ وآشتي بهترين راه حل مسئله كرد است و به حاكميت اعلام كرديم ما نه تنها برانداز نيستيم بلكه در قالب قانون اساسي كه البته قابل بررسي و تجديد نظر است وبا نگاه به درون حامل وحلقه ي واسط مطالبات مردم هستيم .
تجارب مستند سي ساله انقلاب وخسارات جاني ومالي جبران ناپذير و هزينه هاي فرصتي زمان،از يك سو و شرايط فعلي جامعه جهاني در فرايند جهاني شدن ودر دنياي بدون مرز ودر عصرIT وارتباطات از ديگر سو، كارايي و كاربرد اقدامات و فعاليت هاي سياسي- فرهنگي وتعامل و ديالوگ را بعنوان ضرورتي انكار ناپذيربراي تحقق حقوق ومطالبات مردم مطرح ساخته است.حال پرسش اين است مقامات مسئولي كه درزمان مجلس ششم نيز تحمل اين روشها را نداشتند وحق انتخاب شدن و انتخاب كردن را از مردم سلب نمودند واكنون در ركود و كمبود شديد مطبوعات اندك نشريات محلي رايكي پس از ديگري قلع و قمع ميكنند.چه راه كارها و راه حلهاي بهتري دارند؟
ناگفته پيداست با پاك كردن صورت مسئله،مشكل حل نميشود.مشكل بابي و مشكل گشايي تابع فرايند مدلهاي علمي و آكادميك در حوزه علوم انساني است.كما اينكه مديريت استراتژيك وانتخاب استراتژي نيز كه از پيش نيازها و ملزومات مديريت در سطوح عالي است از اصول و تئوريهاي علم مديريت است وهردو بعنوان ابزارهاي مديريت ميتوانند در روند امور سياسي،فرهنگي،اقتصادي و...كلان جامعه كاربرد داشته باشند. بنابراين پيشنهاد مشخص من به مديران و مقامات مسئول عملياتي كردن مدل هاي حل مسئله و انتخاب استراتژي در سطوح ملي وبويژه در حل وفصل مشكلات كردستان در ابعاد مختلف است بنا ندارم اين مدلها را كه در منابع مديريتي در دسترس همگان است بيان كنم. البته عمل به اين ضرورت زماني امكان پذير است كه اصول وروشهاي دمكراتيك توام بااصول و روشهاي بروكراتيك و تكنوكراتيك پذيرفته شود در اين حالت اولا همه شهروندان براساس اصل 12و19 قانون اساسي درجه يك محسوب مي شوند و همه از فرصتهاي برابر برخوردار ميگردند وضابطه سالاري جاي رابطه سالاري وشايسته سالاري جاي باند بازي و سياست بازي ،وبر اساس مفهوم اصل سازماندهي هركسي در جايگاه خود قرار خواهد گرفت.در چنين فضايي شاهد دمكراسي و توسعه سياسي،فرهنگي،اقتصادي خواهيم بود.
در پايان لازم ميدانم از ملت شرافتمند ايران ومردم آگاه وآزاد انديش كليه مناطق كردنشين از ماكو تادهلران ودر سراسرجهان وتمامي روشنفكران و فعالان سياسي- فرهنگي وصاحبان قلم وانديشه كه در دومرحله ي انتشار روژهه لات بطرق مختلف و با ارائه مقالات و پيشنهادات و انتقادات در تداوم اين راه پردست انداز و صعب العبور مارا ياري كرده اند بطور عام واز شوراي سياست گذاري دوستان:دكترجلالي زاده،دكترخديو ودكترتوفيقي كه با فكر و قلم خود ودر تامين منابع مالي نقش موثري ايفا نمودند بويژه ازدكتر توفيقي كه بعنوان سردبير با فقدان امكانات اداري-تداركاتي وبا حداقل منابع مالي و نيروي انساني با تبحر و تلاش شبانه روزي در انتشار آن نقش كليدي و اساسي رابعهده داشتند واز دبير بخش كردي آقاي عبد الرحيم زاده وساير دوستاني كه بنحوي از انحا فعاليت و همكاري نمودند بطور خاص تقدير و تشكر نمايم .
هر طلوعي غروبي دارد وهر غروبي در انتظار طلوعي ديگر.